عصرنو 45:
«كسي ميخواست به حج برود، فرزندش ميگريست. به او گفت: بچهجان گريه نكن، عيد قربان پيش شما هستم» اين تمثيل ظريف و لطيف از يكي از انديشهوران مسلمان در قرن سوم هجري است. از جاحظ معتزلي بصري (در كتاب البيان والتبيين، ج 2، ص 162) كه خردمندانه با تمثيل و كنايه واقعيتهاي عصر خود را بازگو ميكند و گويي آيينه بسياري از واقعيتهاي دوران پس از خود از جمله عصر ماست. اين روزها در مورد سفر آقاي محمود احمدينژاد به 3 كشور آمريكاي لاتين كه يكي از آن 3 كشور براي دومين بار در يك سال گذشته زيارت ميشود! سخن گفته و قلم زده ميشود. حتي همراهان سابق وي نيز با نگاه انتقادي اين سفرها را ارزيابي ميكنند. نماينده مجلس هفتم (آقاي خوشچهره) اين سفر را ـ در حساسترين شرايط مديريت كشور ـ غيرموجه ميداند و معتقد است مجلس بايد از ايشان توضيح بخواهد.
در اوج بحرانهاي اقتصادي و گرانيهاي روزافزون كه پس از چند ماه انكار، مدتهاست همه اطراف حاكميت آن را به عنوان يك واقعيت پذيرفتهاند، رها كردن موضوع مهم بودجه و رفتن به آن سوي دنيا، بديهي است سوالاتي از ذهن مردم عبور دهد:
1- بيخيالي يا خوشخيالي در كنار مسووليت سنگين چگونه توجيهپذير است؟ در همين روزها بعضي از مديران عالي دولت به حج تمتع مشرف شدند و در هفته دولت تمام اعضاي دولت با خانواده به عمره مفرده! چرا؟ جمعي كه در سالگرد ارتحال امام يا آغاز هفته دولت گل به حرم امام نميبرد تا صرفهجويي كرده باشد، اين سفرها را با چه قلمي در اسفار عملكرد دولت نهم ثبت خواهد كرد؟
2- نكند رييس دولت مهرورز عدالتمحور، ديگر انديشه تيمار مردم ندارد كه در حساسترين زمان سفر به «فلانستان» را آن هم بدون گزارش شفاف از دستاوردهاي آن، بر ماندن و دنبال كردن موضوع مهم بودجه، كه حدود يك ماه و نيم، هم از تقديم آن به مجلس گذشته، ترجيح ميدهد. جالب است بدانيم اين دولت بودجه سال جاري را كه خود بنايش را ريخته حدود 50 درصد نسبت به بودجه سال 84 كه در دولت گذشته پيريزي شد افزايش داده و امسال با كمبود درآمد نفت روبهرو شده است.
3- شايد اين سفر غيرموجه و عجولانه پيامي به شوراي امنيت عمومي و سازمان ملل متحد باشد تا بدانند در شرايط تحريم هم اين رييسجمهور با بلندپروازي تمام پرواز بلند انجام ميدهد و از آبهاي خليجفارس به اقيانوس آرام ميرود ـ مسيري كه بعضا ناوهاي آمريكايي عكس آن را طي ميكنند.
4- چرا كشورهاي ديگر دنيا از همسايگان گرفته تا آسيا و اروپا از آقاي احمدينژاد دعوت رسمي به عمل نميآورند. به احتمال زياد ادبيات ماجراجويانه ايشان در بيان مسايل جهاني اجازه چنين ريسكي را به همتايانش نميدهد.
شايد يك تحليل روان شناختي از شخصيت آرمانگراي ايشان بسياري از رفتارهاي او را تا حدودي توجيه كند و اين سوالها را پاسخ دهد. آن هم از نگاه انسانشناسي «اريك فروم» كه معتقد است «از ديدگاه روانكاوي باليني شخصيت آرمانگرا كسي است كه داراي خودشيفتگي فزاينده است. او در واقع شخصيتي است روانپريش (ياس آميخته با بزرگبيني) كه از دنياي پيرامون خود جدا و بيگانه است. اما راهحلي پيش رو دارد كه او را از مقوله روانپريشي متمايز ميكند. او به يك علت (هرچه ميخواهد باشد سياسي، مذهبي و غيره) چنگ انداخته و آن را براي خود عمده ميكند». به نظر ميرسد او برخلاف واقعبيني و واقعنگريهاي متعارف دولتمردان جهان، آمريكا و همپيمانان اروپايي يا آسيايي آن كشور و به بيان كلاسيك امپرياليسم را منشا تمام بحرانهاي جهاني و نابسامانيها اعم از اقتصادي، علمي، اجتماعي، فرهنگي، اخلاقي، تكنيكي و… دانسته و معتقد است بايد به بهانه مبارزه با امپرياليسم در برابر همه چيز ايستاد و به همه چيز و همه كس «نه» گفت.
تا زماني كه دولتمردي در هر كشوري از مطلقگراييها و آرمانگراييهاي غيرمنطبق بر اصول خردمندي و واقعيتهاي ملي و جهاني دست نكشد، نخواهد توانست موزون انديشه كرده و متوازن تصميم بگيرد. حتي سفرهايش نيز از نوع سفرهاي تمثيلي جاحظ است (آنچه در صدر مقاله آمد)؛ بينتيجه و دست خالي بازميگردد. به نظر ميرسد در دولت نهم اوليات و ضرورتهاي نخستين كه نياز اصلي مردم است وانهاده شده و ثانويات و امور فرعي دغدغه اصلي شده است. مثلا به قيمت مسكن توجه نميشود، اما مشاركت در تاسيس صندوق مبارزه با امپرياليسم از عنايت خاص بهرهمند است. بد نيست نوشته را با تمثيل ديگري از جاحظ مهر كنيم. «جمعي نزد صيرفي (صراف) وساطت كردند كه هزار درهم به فلاني قرض بده و يك سال هم مهلت. گفت پول نميدهم اما در عوض دو سال مهلت ميدهم». (همان منبع، ج 2، ص 159)