عصرنو شماره 45 – دوشنبه 16 بهمن 85 : محسن امین زاده معاون وزارت امور خارجه ایران در دوران اصلاحات: آمریکا می خواهد ایران را به متهم اول همه مشکلات منطقه بدل کند

عصرنو: محسن امین زاده معاون وزارت امور خارجه دوران اصلاحات در گفتگویی با ایسنا به بررسی وضعیت بحران هسته ای کشور پرداخته و به برخی تفاوت های کلیدی دیدگاه های تیم فعلی پرونده هسته ای و تیم گذشته اشاره کرده است.نظر به اهمیت مطالب ارایه شده متن کامل این گفتگو تقدیم خوانندگان عزیر عصرنو می شود:
مشکل اصلي و ريشه‌اي را بايد در طرز نگاه به رابطه با جامعه جهاني و عواقب انزواي جهاني و اقتدار کشور در صحنه بين المللي و نقش مساله هسته اي در اين رابطه جستجو کرد.
محسن امين‌ز‌اده، معاون وزير امور خارجه دوران اصلاحات در مورد استراتژي جديد بوش در عراق مبني بر افزايش نيرو و از سويي اعتراف به شکست وي در عراق گفت: در اين مورد چند نکته مهم وجود دارد. اولا بايد توجه داشته باشيم که وقتي درباره اعتراف به اشتباه بوش صحبت مي کنيم تصوير يک رهبر تمام عيار شرقي را مجسم نکنيم که در قبال يک شکست غيرمنتظره سرعقل آمده و به اشتباهات خود اعتراف کرده است. بوش جزئي از يک ساختار است. ساختار و تشکــيلات جمهوري خواهان نو‌محافظه‌کار آمريکا. اين مجموعه، اين حزب و نهاد سياسي به طور دايم درحال ارزيابي شرايط، بررسي و تجزيه و تحليل اوضاع و طراحي استراتژي و برنامه براي پيشبرد امور حزبي و ملي در چارچوب برنامه مورد قبول خود است. طبعا اين ساختار احتمال قوي شکست خود در انتخابات را پيش بيني کرده و از مدتها قبل براي اقدام بعدي خود پس از اين شکست، استراتژي جديد طراحي کرده است.
وي گفت: اعتراف به شکست بوش هم جزو همين استراتژي و گامي به جلو براي فعال کردن برنامه اين جريان حاکم در آينده است. بوش با اين موضعگيري راه را براي اقدامات بعدي جمهوريخواهان هموارکرده است. ثانيا، معناي تجديد نظر جمهوريخواهان در سياست‌هايشان پس از پيروي انتخاباتي دموکراتها، آن نيست که آنها از جنگ و سياست تهاجمي فاصله گرفته‌اند. برعکس استراتژي جديد دولت بوش در منطقه‌ي ما، برخلاف تصور اوليه يک استراتژي افراطي‌تر و تند روانه تر از قبل است. با نگاهي حزبي گفته مي‌شود که جمهوريخواهان چيزي براي از دست دادن در دو سال آينده ندارند و امکان ريسک بيشتري دارند. آنان ظاهرا راه حل برون رفت از بحران حزبي کاهش محبوبيت در افکار عمومي آمريکا را راديکال‌تر و امنيتي کردن فضاي بين المللي مي‌بينند و اميدوارند که شکل گيري چنين فضايي موقعيت آنان را مجددا نزد مردم آمريکا بازسازي كند.
این فعال سیاسی ادامه داد: از نگاه ملي هم آنان وضعيت کنوني را ميانه راه يک برنامه نيمه تمام مي‌بينند و به دنبال انتخاب مسيري براي رسيدن به شرايط قابل قبول خودشان و دستيابي به اهداف ملي تعريف شده هستند. قدرت و توان مالي عظيم اين ابرقدرت هم به آنان اين اجازه را مي‌دهد که اشتباهاتي گاه بزرگ مرتکب شوند و خسارت ببينند و براي جبران اشتباهات هم هزينه‌هاي عظيم ديگري پرداخت کنند تا برنامه مورد نظرشان را به سرانجام برسانند.
امين‌زاده با اشاره به جايگاه ايران در استراتژي جديد بوش در عراق گفت: متاسفانه آمريكا در اين استراتري جايگاه خطرناكي را به ايران اختصاص داده است، البته به نظر من، اولويت آمريکا تندترين برخوردها با ايران نيست. آمريکا تمايل دارد تا ايران را به مذاکره بکشاند، تيره‌تر شدن روابط ايران با جامعه بين‌المللي و راديکال‌تر شدن مواضع جهاني نسبت به ايران امکان خوبي به آمريکا مي‌دهد که نسبت به شکست‌هاي خود در خاورميانه و عراق فرافکني کند. آمريكا مي‌خواهد ايران را به متهم اول همه مشکلاتش در منطقه بدل کند و اشتباهات خود را در پس برخورد تند و حتي بسيار تند با ايران پنهان کند.
اين پژوهشگر تاکید كرد: اين به معناي آن نيست که درگير شدن با ايران اولويت آمريکاست، اما به معناي آن هست که آمريکا در وضعيت فعلي متوقف نخواهد شد و برخورد با ايران را سرعت خواهد بخشيد و از اين منظر عملا تضعيف موقعيت جمهوريخواهان در واشنگتن نه تنها کمکي به ما نکرده، بلکه راه پيش روي ايران را دشوارتر هم کرده است.
شرايط فعلي نشان مي‌دهد ظرف چند ماه آينده مساله هسته‌يي ايران به اوج خود مي‌رسد.
محسن امین زاده با اشاره به تحولات هسته‌يي اخير کشور گفت: موضوع هسته‌يي اکنون به شرايط بحراني‌ نزديک شده است و ايران در معرض مشکلاتي قرارگرفته است که آنها از قبل قابل پيش بيني بود و بديهي تلقي مي‌شد که سياست اتخاذ شده، کشور را به چنين نقطه‌اي برساند. اما اينکه چه برنامه و راهبردي ممکن است توجيه کننده اتخاذ چنين مسيري باشد، واقعا براي من روشن نيست.
وي در پاسخ به اين پرسش كه چه چيزي را مي‌توان به سياست فعلي ايران در مساله هسته‌يي، از جنس اعتمادسازي تزريق كرد تا اقدامات بعدي آمريكا خنثي و يا به تاخير افتد؟ با تاکید بر این امر كه حريم‌هاي اعتمادسازي ميان طرفين شكسته شده است گفت: بايد بنا را بر اعتماد سازي با دنيا بگذاريم و براي رسيدن به اهدافمان كم هزينه‌ترين راه را انتخاب كنيم.البته منظور از كم هزينه‌ترين راه ، رهاکردن برنامه صلح آميز هسته‌يي‌ نيست، اما بايد اين اصل را پذيرفت كه نبايد به گونه‌اي عمل شود كه در برابر جامعه جهاني قرار بگيريم.
امين‌زاده با بيان اين‌كه مسلما انرژي هسته‌اي حق مسلم ايران است و حتي دولت آمريکا نيز جز اين سخني نمي‌گويد و نمي‌تواند بگويد افزود: اما مساله آن است که چگونه مي‌توان و بايد به مطلوب ترين توان هسته‌اي دست يافت.
معاون وزير امور خارجه سابق كشورمان با بيان اين عقيده ‌كه توان هسته‌اي فعلي كشور حاصل عملكرد سياست‌ خارجي دولت اصلاحات است، گفت: در اين دوره روابط بين‌الملل اعتمادساز به ايران فرصت داد تا كارخانه‌ي UCF اصفهان را تكميل كند، آن هم در شرايطي كه کشور كاملا تحت تحريم آمريكا بود. روزي كه آقاي خاتمي دولت را تحويل گرفت، كارخانه UCF اصفهان يك زمين باير به اضافه‌ي چند اسكلت فلزي براي تكميل سوله كارخانه فرآوري هسته‌اي و فعاليت‌هاي محدود آزمايشگاهي هسته‌اي در کنار آن بود. چيني‌ها هم ايران را ترك كرده بودند و در جهت دستيابي به منافع خودشان به ايران پشت‌پا زده و بر سر UCF اصفهان با آمريكا وارد معامله ‌شده بودند. چيني‌ها در مقابل بر هم زدن اين معامله‌ با ايران، امتياز لغو تحريم‌ها عليه چين و امتياز ارتقاء کيفيت نيروگاه‌هاي هسته‌اي خود را با تکنولوژي پيشرفته‌تر آمريکا به دست آوردند. با گزارشي كه بيل كلينتون از خروج چين از همکاري در کارخانه فرآوري هسته‌يي اصفهان به كنگره آمريكا برد، ناگهان همه درهاي بسته بازار آمريکا به روي چين باز شد و فرصتي چند صد ميليارد دلاري براي چين پديد آمد. موضع اکثريت قاطع کنگره‌ي آمريكا عليه چين در برابر اين سحر، بدل به اکثريتي مدافع روابط اقتصادي با چين گرديد.
امين‌زاده ادامه داد: اما ايران مصمم بود که بدون چين کارخانه فرآوري هسته‌اي را بسازد و اين‌کاررا دنبال كرد. آمريكا هرچه سعي كرد جلو ما را در تكميل فرآوري هسته‌اي UCF اصفهان بگيرد، نتوانست و كارشناسان ايراني براي راه‌اندازي اين پروژه برنامه‌ريزي دقيقي کردند و ظرف چند سال آن را ساختند. آنها دانش بسيار با ارزشي داشتند. بخشي از نيازهاي صنعتي خود را در ايران توليد کردند و مثل هر پروژه صنعتي ديگر، دستگاه هاي زيادي را از بازارهاي جهاني خريدند و با امکانات داخلي ترکيب کردند و کارخانه را تکميل نمودند. اين کار بزرگ ايران را به موقعيت بسيار شايسته‌اي ارتقا داد.
امين‌زاده تصریح كرد: مي‌بينيد كه اين كارهاي بزرگ دردولت قبل، بدون پرداخت هزينه‌هاي مادي و معنوي گزاف صورت گرفت. ساخت کارخانه فرآوري هسته‌اي اصفهان تحت نظارت آژانس بين‌المللي انرژي اتمي دنبال شد و هيچ چيز پنهاني نبود. تلاشهاي آمريکا نتيجه نداد و به خاطر اعتمادي که ميان ايران و جامعه بين‌الملل وجود داشت کسي مانع تکميل آن نشد.
وي با بيان اين‌كه دستيابي به توان هسته‌اي در همين حد کنوني محصول سياست خارجي دوره اصلاحات و اعتماد سازي با جامعه بين‌المللي است گفت: ايران در شرايط اعتماد سازي با جامعه بين‌المللي توانست فرصت پيشرفت علمي و تکنولوژيک هم به دست آورد و من به جرات به شما مي‌گويم كه اگر وضعيت ايران در صحنه بين‌المللي مثل قبل از آغاز دولت اصلاحات يعني، نيمه دوم سال 1375 و نيمه اول سال 1376 يا شرايطي مثل امروز بود، ما اصلا به تکنولوژي هسته‌اي دست پيدا نمي‌کرديم. در دنيا پيشرفت علمي و توسعه جز در فرآيند تعامل سازنده با جهان، عملي نيست.
وي درخصوص شيوه دستيابي به حق مسلم ملت ايران در زمينه هسته‌اي گفت: ممکن است برسر شيوه اين كار اختلاف نظرهايي باشد، اما مسلما تحريم ايران و انزواي سياسي كمكي به پيشرفت هسته‌اي ايران نمي کند، بلکه برعکس حتي ممكن است فرصت‌ها را حتي در زمينه دستيابي به ساخت نيروگاه‌هاي هسته‌اي پيشرفته از ايران سلب ‌کند.
امين‌زاده گفت: وقتي سياست اعتمادسازي با جامعه بين‌المللي، فرصت پيشرفت در زمينه هسته‌يي را براي کشور به ارمغان آورده است، من نمي دانم با تخريب اين سياست چه چيز به دست مي‌آيد؟
امين‌زاده ادامه داد: ما در دوره اصلاحات تهديدات خطرناك و بزرگي را پشت سر گذاشتيم كه يكي از آنها تهديدات ناشي از پيامدهاي عمليات تروريستي 11 سپتامبر بود . قبل از آن هم کشور مواجه با تهديدات تروريستي طالبان و القاعده شده بود. ديپلمات هاي کشور توسط اين تروريست ها به قتل رسيده بودند. اگر آن زمان ما درمقابل جنايات و ماجراجويي هاي تروريست ها با درايت عمل نمي کرديم و به استقبال درگيري مي‌رفتيم، شرايط براي كشور سخت مي‌شد و خيلي ها در دنيا به تروريست ها کمک مي کردند تا به جان ايران بيفتند. ما شهيد داديم، اما احساسي برخورد نشد. مدبرانه عمل شد و مساله سرانجام به جايي رسيد كه همه دنيا براي نابودي طالبان و القاعده بسيج شدند.
امين زاده تاکید کرد: امروز اعتماد سازي با جامعه جهاني نيازمند هزينه‌ا‌ي بيشتر از سه سال قبل است.
وي ادامه داد: طبيعي‌ترين راه در مقابله با تهديدات آمريكا اين است كه با همه عالم دوست باشيم و هرجا كه ديديم اين دوستي‌ها درحال كمرنگ شدن است، به سهم خود درجهت ترميم آن تلاش كنيم. اگر تدبير و روش ما به اين منجر شود كه خيلي‌ها در جنگ عليه ما، با آمريكا همراه شوند، قبل از آنكه در صحنه جنگ و درگيري قراربگيريم، درسياست خارجي وديپلماسي همه چيز را از دست داده‌ايم.
معاون وزير امور خارجه سابق كشورمان با اشاره به قطعنامه‌ي اخير شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران گفت : قطعنامه 1737 يک قطعنامه منفي و بسيار تند عليه ايران است. اين قطعنامه سازمان تحريم ايران را شکل داده است. با اين قطعنامه ايران در زمره چند کشوري قرار گرفته که در طول تاريخ سازمان ملل، اجماع ميان قدرتمندان جهان عليه آنان شکل گرفته و کميته تحريم عليه آنان به وجود آمده است. اين قطعنامه عمده ترين روشهاي نامبرده در ماده41 فصل 7 منشور ملل متحد را البته در حوزه‌هاي هسته‌اي و موشکي عملياتي كرده است. توقيف اموال، ممنوعيت فروش و صدور و حمل و نقل و ترانزيت کالا و عملا محاصره اقتصادي در حوزه‌اي خاص، ممنوعيت ارتباط و سفر و عبور افراد از کشورهاي ديگر همه در اين قطعنامه شروع شده است.
وي با بيان اين‌كه در گذشته با وجود تحريم آمريکا مشكلي براي تامين اعتبار براي پروژه‌هاي ايران وجود نداشت، گفت: اين مساله به اين دليل بود كه ايران كشوري در معرض تهديد تعريف نمي‌شد. در دولت آقاي خاتمي توانستيم درجه ريسك اقتصادي ايران را از گروه 6 به گروه 4 منتقل كنيم و حتي اواخر دولت، تلاش‌ها براي رفتن به گروه 3 در حال انجام بود. گروه 3 با وضعيت اقتصادي ايران مطلوب ترين گروه بود. شاخص‌هايي كه مي‌توانست ايران را از گروه 3 به گروه 1 و 2 ارتقاء دهد، نسبتي با سياست خارجي نداشت و نياز به پيشرفت هاي خيلي بيشتراقتصادي بود. براي خيلي از مسوولان کشورحتي رفتن ايران به گروه 4 بدون حل مشكل‌مان با آمريكا و تعامل با تمام كشورهاي جهان باور كردني نبود.
وي تصريح كرد: ساختار اين قطعنامه به اعضاي شوراي امنيت اين امکان را مي‌دهد که در مراحل بعد براي فشار آوردن بيشتر به ايران حوزه‌هاي تحريم را وسعت بخشند.درحال حاضر يک ضميمه مفصل 70 الي 80 صفحه‌اي فهرست کالاهاي ممنوع براي فروش به ايران را مشخص کرده است. حوزه تحريم اين فهرست مربوط به صرفا غني سازي هسته‌اي و صنايع موشکي است، اما درعين حال کالاهاي دومنظوره اين فهرست مشکلات مهمي براي صنايع ديگر کشور هم ايجاد خواهد کرد.
وي همچنين گفت: اين کميته اجازه دارد که به طور دايم دراين فهرست تجديد نظر کرده و حجم اين کالاها را افزايش دهد. در اين قطعنامه دارايي‌هاي مربوط به سازمان انرژي اتمي ايران و چند نهاد نظامي مانند صنايع دفاع محکوم به توقيف شده‌اند و البته حوزه‌هاي عمومي مالي ايران هنوز در معرض تحريم قرار نگرفته است، اما عملا ظرف چند ماهي که از قطعنامه 1696 که اولين نشانه‌هاي تحريم را در خود داشت، ‌مي‌گذرد، هزينه خريدهاي خارجي معمولي ايران چيزي حدود 15تا20 درصد افزايش يافته است. يعني براي 30 ميليارد دلار واردات بايد چيزي حدود 6 ميليارد دلار هزينه تحريم پرداخت كرد.
امين‌زاده اظهار داشت: اگر روند به همين شکل ادامه يابد و مراحل بعدي تحريم عملي شود، اين هزينه‌هاي سرسام‌آور، سرسام آورتر خواهد شد. من تعجب مي کنم که بعضي مسئولين مي گويند تحريم هيچ مشکلي ايجاد نکرده و نمي کند درحاليکه همانگونه که اشاره شد تا همينجاي کار خسارات مهمي به توسعه وصنعت و اقتصاد کشور وارد شده است .
معاون وزير امور خارجه سابق كشور در پاسخ به اين پرسش كه مساله‌ي هسته‌يي در جايگاهي از استراتژي كلان كشور قرار گرفته است كه شايد اين مقدار هزينه‌ و يا حتي بيشتر ازآن دربرابر حفظ اين دستاورد ملي، خيلي نگران كننده نباشد، گفت: اگر منظور اين است که به رغم غير اقتصادي بودن انرژي هسته‌اي از آن دست برنداريم، من با شما موافقم، چرا كه اگر قرار بود کاملا اقتصادي نگاه کنيم، بايد از نيروگاه بوشهر هم دست مي‌کشيديم و به فکر نيروگاه هسته‌اي جديد هم نمي‌بوديم، زيرا نيروگاه بوشهرتاکنون شايد هزينه‌اي در حدود 7 تا 10 ميليارد دلار بر کشور تحميل کرده است. با اين رقم مي توانستيم به جاي يک نيروگاه هزارمگاواتي، 20 تا 25هزار مگاوات نيروگاه سيکل ترکيبي بسازيم. درعين حال معتقدم بايد نيروگاه بوشهر را تمام کنيم وحداقل فعلا با تفاهم با دنيا يک يا دو نيروگاه کاملا پيشرفته هسته‌اي ديگر هم داشته باشيم. چرا كه با داشتن اين نيروگاه‌ها موقعيت هسته‌اي خودمان را نهادينه مي‌کنيم. اما اگر معناي اين سخن اين است که به خاطرکوتاه نيامدن در مساله هسته‌اي، هستي کشور را در معرض خطر قرار دهيم، حتما با آن موافق نيستم.
وي ادامه داد: اين سياستي است که کشور با عزت کره شمالي، عضو محترم و با درايت جنبش عدم تعهد، که از کارزار جنگ دو کره سربلند بيرون آمده بود و تمامي فشار آمريکا عزم جزم اين کشور را ذره‌اي مخدوش نکرده بود، در دوران پس از پايان جنگ سرد به حضيض ذلت کشاند، تحقير كرد و مردمش را به فقر مطلق سوق داد. در حدي که نيازمند کمکهاي انسان دوستانه بلاعوض براي سير کردن شکم‌شان هستند. کره شمالي بر مبناي سياست خود صاحب سلاح هسته‌اي شده است، ولي همه چيز خود را ازدست داده است، متاسفانه سلاح هسته‌اي هم، منزلت و اقتداري براي اين کشور به ارمغان نياورده است.
كره شمالي اميدوار است بتواند با بمب‌هايش معامله كند، نه چيزي بيشتر.
امين‌زاده با اشاره به اين كه توان هسته‌يي وحتي دستيابي به چرخه كامل سوخت هسته اي به تنهايي براي کشور پرستيژ نخواهد آورد افزود:اگر كشوري قدرتمند به لحاظ اقتصادي، سياسي و فرهنگي و با نقش آفريني جهاني باشد، البته با افزايش توان هسته اي ، قدرت ملي آن كشور افزايش مي‌يابد اما اگر تصور شود که بدون اينها، با توان هسته اي عزت و منزلت و اقتدار بين ا لمللي بدست مي آيد ويا توان هسته اي اين ضرورت ها را هم فراهم مي کند ، اين توهم همان توهم رهبران کره شمالي است که کشورشان را به بدبختي کشانده است.
امين‌زاده با تاکید بر این مساله كه رسيدن به صنايع صلح‌آميز هسته‌اي به اين همه هزينه نيازي ندارد گفت: متاسفانه سياست‌هايي اتخاذ شده است که اين هزينه‌ها را به ما تحميل مي‌کند. وقتي ايران توانست UCF اصفهان را با هزينه‌ي متعارف و ناچيز و بدون هيچگونه مشکل و بحراني با جامعه جهاني و با اعتماد سازي و روابط دوستانه با دنيا، بسازد، چرا نتواند نيروگاه بوشهر را به همين شکل بسازدو چرا نتواند ديگر فعاليت‌هاي صلح‌آميزمان را تكميل و توسعه دهد و بهترين تکنولوژي‌ها را براي ساخت نيروگاه هاي هسته‌اي به خدمت بگيرد؟
وي در پاسخ به اين سوال ‌که چرا نيروگاه بوشهر در دوره اصلاحات- كه معتقديد شرايط بين‌المللي به نفع ايران و در فضايي دوستانه قرار داشته‌ايم، تكميل و راه‌اندازي نشد؟ گفت: عدم راه‌اندازي نيروگاه بوشهر در 8 سال گذشته علاوه بر فشار آمريكا بر روسيه، به برخي از مشكلات فني هم مربوط بود. تکنولوژي آلماني پروژه نيمه کاره نيروگاه با تکنولوژي روسي متفاوت بود و اين کار را مشکل مي کرد امامشکل مهمتر آن بود که روسها شريک انحصاري ما در زمينه هسته‌اي شده بودند، لذا امکان معطل نگاه داشتن کار را داشتند. انها متاسفانه خوب عمل نکردند. ساخت نيروگاه را کش مي‌دادند تا تکليف ايران درصحنه بين‌المللي روشن‌تر شود.
وي با تصریح بر این امركه روسيه در فضاي منفي عليه ايران نيروگاه بوشهر را تکميل نمي‌کرد، خاطرنشان ساخت: من معتقدم روسيه در شرايط بحراني، به اين رويه ادامه خواهد داد و نيروگاه بوشهر را تا حل بحران هسته‌يي ايران درصحنه بين المللي راه‌اندازي نخواهد کرد.
امين‌زاده ضمن انتقاد از روش روسها در ساخت نيروگاه بوشهر اظهار داشت: اما مصالح ملي کشورها هم واقعيتي است که نمي‌توان آن‌ را ناديده گرفت. ممکن است روسيه امتياز کمتري درمقايسه با چين گرفته باشد، اما به هرحال وقتي آمريکا آماده است که براي خروج کشورها از همکاري هسته‌اي با ايران پاداش‌هاي گزاف بپردازد‌، نمي توان توقع داشت که کشورهاي ديگر همه اين پاداش‌هاي گزاف را به دلايل اخلاقي ناديده بگيرند. هر كشوري محاسبه‌ي هزينه و فايده‌ خود را در تعامل با ديگر كشورها مي‌كند.
وي با يادآوري قرارداد قطعي چيني‌ها با ايران براي ساخت UCF اصفهان گفت: اوايل سال 1376 و اواخر دولت آقاي هاشمي رفسنجاني، معاون نخست وزير چين به ايران آمد و اعلام كرد كه ما نمي‌توانيم كارخانه UCF اصفهان را بسازيم و ايران را ترك مي‌كنيم، اين در حالي بود كه آنها قرارداد قطعي داشتند و بخشي از پول خود را گرفته بودند و نيز مهندسان چيني در ايران مشغول به كار بودند.
معاون وزير امور خارجه سابق كشور ادامه داد: چيني‌ها در سال 75 به طرفهاي ايراني خود گفته بودند كه اگر تا يكسال ديگر پول كافي براي تكميل اين كارخانه ندهيد، ممكن است كه هيچ وقت اين كارخانه ساخته نشود. چيني‌ها دقيقا يکسال بعد از اين تهديد از پروژه خارج شدند و اين خروج را به عنوان يک امتياز به آمريکايي‌ها فروختند. هرچند كه چيني‌ها به زشتي کار خود واقف بودند. پاداش اين کار زشت آنقدر براي چيني‌ها جذاب بود که آنها به خاطر منافع ملي خود از آن صرف نظر نکردند.
وي گفت: معتقدم روس‌ها نسبت به تعلل و احتمالا عدم را‌ه‌اندازي نيروگاه بوشهر، ممکن است به اندازه چيني‌ها هم شرمنده نشوند. اگر مروري بر توافقات قطعي و ضمني اخير روسها و آمريکايي‌ها در زمينه انرژي بکنيد، مي‌بينيد که روس‌ها امتيازات بسيار مهمي تا همين جاي کار از آمريکايي‌ها گرفته‌اند. آنها مشکل صادرات نفت و گاز خود به بازار آمريکا را به طور کامل حل کرده‌اند و توانسته اند موافقت آمريکا را براي استفاده از تکنولوژي پيشرفته آمريکايي براي ارتقاي کيفيت نيروگاه‌هاي هسته‌اي خود بگيرند. همچنين توانسته اند موافقت آمريکا را براي ورود به بازار ساخت نيروگاه هسته‌اي در آمريکا به دست آورند و سازنده نيروگاه‌هاي پيشرفته هسته‌اي براي آمريکايي‌ها شوند. اين امتيازات براي روسها تا همين يکسال پيش درحد آرزو بود. مي توان به ا ين امتيازات موافقت اخير آمريکا پس از دوازده سال با عضويت روسيه در سازمان تجارت جهاني را هم اضافه کرد.
امين زاده در پاسخ به اين پرسش كه چرا با وجود آنكه چيني‌ها گفته بودند اگر در 75-76، UCF اصفهان تكميل نشود، شايد هرگز به اتمام نرسد، با اين حال مسوولان ايران به اين مساله توجه نكردند و اعتبارات لازم را در اختيار آنها قرار ندادند؟ گفت: شايد خوش بيني. به نظر مي‌رسد که مسوولان فکر نمي‌کردند چين قرارداد قطعي خود با ما را به خاطر هر منفعتي زير پا بگذارد. — تصوراتي مثل تصورات اخير در مورد اين‌كه اگر روابط اقتصادي‌مان را با چين کم و زياد کنيم برتصميمات سياسي آنها درصحنه بين ا لمللي تاثير تعيين کننده خواهد گذاشت.
وي ادامه داد: مگر همين خوش‌بيني توهم‌آميز را مسوولان ما در مورد راي منفي چين و روسيه به قطعنامه‌ي مطرح در شوراي امنيت نداشتند؟ تا چند ماه قبل حتي تخيل و توهمي وجود داشت که فکر مي‌کردند مي‌توان با بازي برسر قراردادهاي سنگين اقتصادي، اين کشورها را به مخالفت با آمريکا کشاند. در حالي كه هستي اقتصادي اين کشورها به آمريکا پيوند خورده است. چين بيش از 200 ميليارد دلار مازاد تجاري با آمريکا دارد. حتي اگر تصور کنيم با اهرم اقتصادي مي توان براين کشورها تاثير گذاشت، چگونه مي‌توان تصور کرد که فشار چند ميليارد دلار روابط تجاري ما برمثلا فشار چند صد ميليارد دلاري آمريکا در روابط تجاري ميان چين با آمريکا بچربد؟
معاون سابق وزير خارجه کشورمان درپاسخ به اين پرسش که بهرحال عده اي معتقدند که تعامل ايران به شيوه دوره اصلاحات منجر به نتيجه نشد ولي شيوه عمل دوره جديد باعث انفعال غربي ها شد و عملا آنان رابه عقب نشيني کشاند گفت: در بررسي و قضاوت درباره يك سياست بايد محصول كار را ديد. دراعمال سياست تاكتيك‌ها هم مفيدند، اما تاکتيک‌ها جاي استراتژي‌ها را نمي‌گيرند. اگر ما استراتژي مبهمي داشته باشيم و با تاکتيک از يک شاخه به شاخه ديگر بپريم، ممکن است روش ما گاه باعث تحير طرف مقابل شود ولي نهايتا اين شيوه سوء ظن ايجاد خواهد کرد و تلقي ديگران از عمل ما ماجراجويي خواهد بود.
وي گفت:متاسفانه از دوره دولت اصلاحات عده‌اي از افراد موثر در بحث هسته‌اي به اين شيوه دل بسته بودند و عملا با اقدامات غالبا غير آشکارمانع حل بحران هسته‌اي در آن دوران شدند. آنها در دوره جديد مسووليت گرفتند و ما شاهد نتيجه تفکر ماجراجويانه آنها هستيم.
وي در ادامه بابیان این مطلب كه « محصول استراتژي‌ فعلي به اوج رساندن بحران هسته‌يي ايران بوده است.» گفت: برخي از اين مسوولان معتقد بودند که ارسال پرونده هسته‌يي ايران به شوراي امنيت كار ما را مشكل نخواهد كرد و اين تصور را گسترش دادند و کشور را به نقطه‌اي کشاندند که به عقيده من با ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد « بزرگترين شکست سياست خارجي ايران پس از انقلاب اسلامي » را شکل داد.
وي با اشاره به آنچه آن را اختلاف نظرهاي اساسي ميان جريان فعلي حاکم برسياست خارجي به اصلاح تهاجمي و غيرمنفعلانه کنوني و مسوولان سياست خارجي در دوره اصلاحات مي‌ناميد گفت: معتقدم اختلاف نظرهاي بسيار مهمي وجود داشت. البته اينکه شرايط کنوني نشان مي‌دهد که در اين اختلاف نظرها حق با ما بوده، چيزي را از ميزان تاسف نسبت به شرايط نمي‌کاهد، زيرا بخش مهمي از فرصت‌هايي که اين اختلاف نظرها مانع تحقق آن شده، چندان جبران پذير نيست. وي در ادامه اختلاف نظرهاي اين دوجريان فکري در سياست خارجي را برشمرد و گفت: هفت يا هشت اختلاف نظر کليدي ميان اين دو طرز تفکر وجود داشت.
معاون وزير امور خارجه دولت اصلاحات ادامه داد: ما معتقد بوديم پيشرفت هسته‌اي ايران نيازمند اعتماد بين المللي است و بدون جلب اعتماد جهاني قادر به توسعه صنايع هسته‌اي نخواهيم بود. توسعه هسته‌اي ايران تا همينجا هم يکي ازنتايج سودمند سياست تعامل سازنده و اعتمادساز با جامعه جهاني بوده است و ادامه آنهم نيازمند اين اعتماد هست. مخالفان اين نگاه مدعي بودند که اگر ما توانسته‌ايم به رغم فشار آمريکا تا اين جاي کار را بياييم، لازم نيست براي بقيه‌اش با دنيا تعامل کنيم و به تنهايي کار را به نتيجه خواهيم رساند. دومين اختلاف نظر برسرخطر اجماع بين المللي عليه ايران بود. ما معتقد بوديم که آمريکا در پي ايجاد اجماع جهاني عليه ايران است وعملي شدن اين اجماع براي ايران بسيار خطرناک است. خيلي خطرناکتر از تهديدات خود آمريکا. ما بايد تمامي همت خود را بکار گيريم که مانع تحقق چنين اجماعي جهاني عليه خودمان شويم. حتي اگر جلوگيري از اين اجماع باعث به تاخير انداختن بعضي از برنامه‌هاي هسته‌اي ايران باشد.مخالفان دولت اصلاحات معتقد بودند که فقط تحت همين شرايط زماني و با فشار مي‌شود موقعيت هسته‌اي ايران را تثبيت کرد. آنها معتقد بودند كه نبايد کوتاه آمد و نگران اجماع جهاني عليه ايران بود.
امين‌زاده ادامه داد: اختلاف نظر سوم برسر خطرات ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت بود. ما معتقد بوديم ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت بسيار خطرناک است چرا كه شوراي امنيت فرصت مهمي براي آمريکا فراهم مي‌کند که تحت عنوان اجماع بين المللي عليه ايران عليه ما عمل کند و هر اهمالي از سوي ما در اين زمينه به نفع آمريکا تمام مي‌شود. در حالي كه مخالفان معتقد بودند که ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت چندان مهم نيست و تفاوت مهمي ميان مشکلات قبل از ارجاع و بعد از آن وجود نمي‌آورد.
ما معتقد بوديم مسيري که پرونده هسته‌يي ايران طي مي‌کند باعث مي‌شود که ايران براي اولين بار در تاريخ سازمان ملل در کسوت متهم اخلال در صلح و امنيت جهاني قرار گيرد که هم مايه وهن کشور است و هم ايران را در کنار کشورهاي تحقير شده‌اي قرارمي‌دهد که به اين خاطر همه فرصت‌هاي پيشرفت خود را از دست داده‌اند. وي با بيان اين‌كه به باور ما اين وضعيت هيچ شباهتي با وضعيت پرونده‌هاي ايران در شوراي امنيت در دوران جنگ تحميلي يا حتي اشغال لانه جاسوسي نداردگفت: مخالفان مدعي بودند که اين پرونده هم چندان تفاوتي با رسيدگي پرونده جنگ ايران و عراق در شوراي امنيت ندارد. اگر ايران ازآن پرونده‌ها موفق بيرون آمده است، ازاين هم موفق بيرون خواهد آمد.
وي ادامه داد که: ما معتقد بوديم موقعيت بي نظير ايران در منطقه، آمريکا را به انفعال در برابر ايران در منطقه کشانده و باعث کاهش تنش با ايران مي‌شود. به عقيده ما تنها آلترناتيو جانشين آمريکا براي کاهش تنش، برخورد با ايران در شرايط اجماع بين المللي بود. اگر ما اين آلترناتيو را خنثي کنيم و راه اجماع بين‌المللي عليه ايران را با درايت ببنديم، آمريکا مجبور خواهد شد که امتيازات زيادي به خاطر موقعيت برجسته ايران در منطقه قايل شود. مخالفان ما چنين شرايطي را باور نداشتند و يا اصولا معتقد به کاهش تنش با آمريکا تحت هر شرايطي نبودند. آنها مي‌گفتند که دولت بوش بعد از عراق و افغانستان به ايران فشار خواهد آورد و حل مساله هسته‌يي ايران چيزي را عوض نمي‌کند و بعد از آن آمريکا بهانه ديگري پيدا خواهد کرد.
امين‌زاده ادامه داد که پنجمين ياششمين اختلاف کليدي درمورد امکان آمريکا براي ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت بود.ما معتقد بوديم که آمريکا قادر نيست در هيچ زمينه ديگري غير از بحث هسته‌يي ، عليه ايران اجماع جهاني ايجاد کند و ايران را به کارزار شوراي امنيت بکشاند. ما معتقد بوديم كه با کمک دوستانمان در جهان و مخالفان آمريکا در جهان امکان خنثي کردن هر ترفندي وجود دارد اما مخالفان اين نظر بي‌دليل اصرار داشتند که آمريکا قادر است، هرزمان پرونده ايران را به شوراي امنيت ببرد و اگر ما را به خاطر پرونده هسته‌يي به شوراي امنيت نبرد به خاطر مسايلي مثل خاورميانه و حقوق بشر به شوراي امنيت خواهد برد. پس بهتراست اين مناقشه برسر مسئله اي باشد که مورد توجه بيشتر ملت ايران است.
وي ادامه داد: اختلاف نظر بعدي در مورد چگونگي خنثي کردن ترفندهاي تبليغاتي آمريکا بود. اعتقادما اين بود كه آمريکا در تلاش است کشورهاي موثر جهان را متقاعد سازد که ايران درصدد ساخت سلاح هسته‌اي است. درصورت باورکردني شدن اين ادعا ايجاد اجماع عليه ايران ساده خواهد بود و به هر دليل که اين ادعاي نادرست آمريکا مورد توجه جهانيان قرار گيرد؛ چاره كار ما آن است که با درايت اين ادعا را خنثي كنيم و تمامي کشورهاي ميانه رو را از آمريکا دور نماييم. بنابراين اگر در خنثي کردن اين ترفند موفق نشويم و يا رفتارمان اين ادعاي آمريکا را باورکردني‌تر کند، کشور لطمه بسيار شديدي خواهدخورد. در حالي كه مخالفان مدعي بودند که صلح‌آميز بودن صنايع هسته‌اي ايران واضح است و بقيه‌ي ماجرا ترفندهاي سياسي است.
معاون وزير امور خارجه سابق كشور اظهار داشت: همچنين ما بر اين نظر بوديم كه هيچ کشوري در شوراي امنيت قطعنامه‌هاي شوراي امنيت عليه ايران را وتو نخواهد کرد. دلايل متعددي هم براي اين ادعا اقامه مي‌شد. مخالفان ما به مخالفت روسيه و چين با سياست‌هاي آمريکا و نقش آنها در حل مساله‌ي هسته‌يي ايران در شوراي امنيت دل بسته بودند.اين توهم حتي تا روزهاي آخر قبل از صدور قطعنامه (تحريم) هم وجود داشت.
وي گفت : همه کشورها به ايران توصيه مي‌كردند كه از ارجاع به شوراي امنيت جلوگيري كنيد و حتي اگر لازم است قدري كوتاه بياييد؛ چرا كه آمريكا در شوراي امنيت از هر صحنه بين المللي ديگر قوي‌تر است . آنجا دست ما براي كمك به شما بسته مي شود ومجبور مي‌شويم با آمريكا همراهي كنيم. ديگر اعضاي دائم شوراي ا منيت هم تاكيد مي‌كردند كه اگر پرونده ايران به شوراي امنيت برود آنها مجبور خواهند بود کم و بيش در کنار آمريکا قرار گيرند، اما به اخطار دلسوزانه اين کشورها هم توجه نشد.
معاون وزير امور خارجه سابق كشور با بيان اين‌كه من واقعا متاسفم که در اولين مراحل جدي شدن پرونده‌ي هسته‌يي ايران در شوراي امنيت سازمان ملل بسياري از خطرات پيش بيني شده از سوي ما خودش را نشان داد، گفت:به خاطر مشکلاتي که پيش روي کشور قرار گرفته، هنوز هم اميدوارم که با درايت و تدبير راه حلي پيدا شود و آينده چيز ديگري جز تصوير نگران کننده ما از شرايط باشد.
امين‌زاده با بيان اين اعتقاد كه هرچند آمريکا جز با بحث هسته‌يي به هيچ دليل ديگري نمي‌توانست ايران را به عنوان متهم به شوراي امنيت بکشاند اظهار داشت: باز شدن پاي ايران به شوراي امنيت به اتهام نقض صلح و امنيت جهاني متاسفانه اين امکان را آمريکا مي دهد که در آينده همه مشکلاتش را با ايران يک به يک و به بهانه‌هاي مختلف به شوراي امنيت بكشاند و به ايران فشار آورد.
وي خاطرنشان كرد: متاسفانه نشانه‌هايي از اين شيوه‌ي رفتار آمريکا در رابطه با اتهاماتي كه عليه ايران در عراق مطرح مي‌شود، ديده مي‌شود.
وي گفت: ما معتقد بوديم اگر پرونده ايران به شوراي امنيت برود، با توجه به تاثير شديد آمريکا براين شورا به راحتي از آن خارج نخواهد شد، حتي ممکن است آمريکا با قدرت حق وتو از بسته شدن پرونده ايران در آينده در شوراي امنيت جلوگيري کند كه متاسفانه مخالفان ما در برابر همه اين ابراز نگراني‌ها، تاکيد‌هاي ما بر خطرناک بودن ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت را به حساب انفعال مي‌گذاشتند و يا گاه فراتر رفته و آن را تلاشي براي مردد کردن مسوولان در تصميمات قاطع‌شان توصيف مي‌كردند.
امين‌زاده با اشاره به مديريت پرونده‌ي هسته‌يي در دولت نهم گفت: البته باعث خوشحالي است که برخي از مسوولان با سابقه کنوني که در گذشته مانع حل بحران بودندو موضع نادرستي داشتند، اکنون به ماهيت موضوع بيشتر پي برده‌اند و از عواقب کار نگران هستند و در صدد اصلاح امور بر مي‌آيند.اما بايد توجه داشت که سهم بعضي در شکل گيري بحران کنوني هسته‌يي کم نيست. آنها در سالهاي گذشته و به خصوص در دوره دولت اصلاحات نقش زيادي در منحرف کردن اذهان از ابعاد مساله و خطرات پيش روي کشور داشتند و شيوه عمل و طرز نگاهشان به مساله، باعث شکل گيري روندي شد که به شرايط کنوني منجر گرديد و مانع حل مدبرانه مساله‌ي هسته‌يي در شرايط مطلوب دولت اصلاحات شدند كه به از دست رفتن فرصت‌هاي زيادي از کشور منجر گرديدند.
وي گفت: ضمن ارج نهادن به بخش‌هاي اصلاح شده رفتار کنوني آنها بايد تاکيد كرد که به هرحال آنها به اندازه سهمي که اشتباهات گذشته‌شان درشکل گيري بحران امروز کشور داشت، مسوولند و بايد به همان ميزان پاسخگوي عواقب آن باشند.
امين زاده درمورد تاثير طرح مسائلي مثل هولوکاست بربحران هسته اي ايران گفت : البته طرح مسايلي مثل»هولوکاست» در تشديد حساسيت ها درسطح جهان نسبت به ايران موثر است ولي نبايد فراموش کرد که مهمترين عامل شکل گيري بحران کنوني طرز تلقي مسوولان جديد نسبت به مساله هسته‌يي و شيوه تعامل با جامعه جهاني درمورد آن، مسير عملي پيشرفت هسته‌يي و کوتاهي در جلوگيري از شکل گيري اجماع کشورهاي موثر جهان عليه ايران بوده است. طبعا شيوه طرح مسايلي مثل هولوکاست کار مخالفان ايران را در ايجاد اجماع جهاني عليه کشورمان باز هم ساده تر کرده است.
وي در عين حال تصريح كرد: اين باورغلطي درميان مردم اروپااست كه تصور مي کنند هركس عليه ادعاي هولوكاست صحبت كند، طرفدارجنايات نازي‌ها و فاشيست هاست اما به هر حال اين تصور در افكار عمومي غرب وجوددارد . راه اصــلاح آنهم بيانيه و خطابه مقامــات عالي يک کشور درگير درصحنه بين المللي نيست. چنين شيوه اي حتي به ملت مظلوم فلسطين هم کمکي نمي کند.
امين‌زاده درباره پيامدهاي بحران کنوني اظهار داشت: تا همينجاي کار خسارات مهمي به کشور وارد شده است. زيرا من به همان اندازه که شکل گيري خطر و تهديد را خسارت مي بينم از دست دادن فرصت هارا هم خسارت مي بينم و به اعتقاد من ايران در دو سال اخير فرصت هاي بزرگي را از دست داده است .
او ادامه داد که : ايران کشور بزرگي است و ملت ما ملت بزرگي است. بعد از انقلاب اسلامي جايگاه و منزلت اين کشور و ملت ارتقاء يافته است، اما در يک دهه گذشته اين منزلت و موقعيت باز هم بالاتر رفته و ايران را به موقعيت مهمترين کشورمنطقه ارتقاء داده است. تدابير درست ايران، اشتباهات بزرگ آمريکا و دوستانش در منطقه، رويدادهاي تاريخ سازي مثل فروپاشي اتحاد شوروي و بعضي فرصت‌هاي ديگر که به معجزه شبيه است، ايران را به اين موقعيت ممتازي رسانده است.
وي افزود: ايران بعد از فروپاشي اتحاد شوروي، نابودي رژيم طالبان و صدام، تحولات لبنان و تغيير شرايط منطقه در دوسال آخر دولت اصلاحات در موقعيتي قرار گرفت که در تاريخ ايران از دوران شکست‌هاي ترکمانچاي و گلستان و در جنگ با روسها بي‌سابقه بوده است. امروز ايران هيچ مخالف و دشمن جدي در منطقه ندارد و دشمنان ديروزش به دوستان امروز بدل شده اند.
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا فكر مي‌كنيد امروز اين جايگاه را نداريم؟ ابراز عقيده کرد: امروز فضاي بهره برداري از اين شرايط بي نظير به اندازه سه سال قبل آماده نيست؛ چرا كه نگاه كشورهاي منطقه و دنيا متفاوت شده است.
وي با بيان اين‌كه بايد واقع‌بينانه قدر اين موقعيت و منزلت را ‌بشناسيم و ايران بايد نشان ‌دهد که موقعيت بزرگ خود را درک مي کند . درشان موقعيتش مسئوليت شناس و مسئوليت پذير است و ظرفيت درک اين منزلت بي نظير خود را دارد. وي با اشاره به تحولات منطقه افزود: به عنوان مثال واقعيت اين است كه ايران در عراق بسيار تاثيرگذار است. آمريكا در عراق قدرت دارد و ايران نفود، شناخت و تسلط كامل بر مسايل دارد. اين يکي از ابعاد همين ظرفيت بي‌نظير ايران در منطقه است كه مي‌تواند براي ايران و دوستانش فرصت، قدرت و منزلت بيشتر فراهم کند. وي با اشاره به اين‌كه در چنين شرايطي مهمترين خسارت به منافع ملي، عدم استفاده به موقع و درست از اين فرصت بزرگ و بي‌نظير تاريخي است گفت: قدرتمند شدن آفت‌هايي دارد كه به نظر من، بي‌توجهي به آن ما را گرفتار کرده است. يک آفت رسيدن ناگهاني به موقعيتي بي نظير همين عدم درک درست آن موقعيت بي نظير و به هدردادن مزاياي آن است. آفت ديگر قدرتمند شدن، توهم آفريني آن است. اگر ايران دردرک ميزان قدرت و ارزش موقعيتش دچار توهم شود، آسيب‌پذير مي‌شود و خسارت جدي خواهد ديد. از ديگر آفات قدرتمندشدن، ايجاد احساس خطربراي ديگران است . خطرناک توصيف شدن قدرت او مي تواند ديگران را عليه اومتحد کندو متاسفانه آمريکا در پرورش دادن آفت اخير بسيار موفق بوده است و بالعكس ايران در کاهش خسارات ناشي از آن ناموفق. بعضي از سياست‌هاي ايران به آمريکا کمک کرد که تصور غلط خطرناک بودن قدرت ايران براي ديگران را بيشتر جا بيندازد.همچنين قدرتمندي در صحنه بين‌المللي نيازمند حضور پرتحرک در اين عرصه است وانزوا براي کشوري مثل ايران که درحال تثبيت موقعيتش است، مثل سم است و مي‌تواند همه اين اقتدار بالقوه را خنثي و تدريجا نابود گرداند.
وي در خصوص راه حل خروج از بحران فعلي گفت: قبل از هرچيز بايد نسبت به فهم تعامل جهاني و فهم وظيفه و روش کار در سياست خارجي ودرک تهديدات و فرصت‌هاي ملي ، تفاهم مشترکي بدست آيد. اگر اين تفاهم نباشد، کار چنداني نمي‌شود، کرد. و عملا روند فعلي ادامه خواهد يافت.
معاون وزير امورخارجه سابق کشوريادآور شد: اگر استراتژي ايران اعتمادسازي باشد، مي‌توان سياستي را بر اين مبنا طراحي كرد، اما اگر اعتماد سازي براي ما مهم نباشد، تصور نمي‌کنم راه‌حلي براي برون رفت مسالمت آميز از اين مساله وجود داشته باشد.
معاون وزير امور خارجه سابق كشورمان اظهارداشت: دوستي مي‌گفت که وزارت خارجه از کارآمدي افتاده است. به او گفتم سياست خارجي کنوني نيازي به وزارت خارجه ندارد. کارکرد سياست خارجي آن است که با درک واقعيت‌هاي جهاني وبا اقتدار براي ارتقاء عزت نظام درسطح جهان بکوشد وبا مصلحت انديشي وتدبير حکيمانه فرصت‌هاي ملي را زنده کند و تهديدات نسبت به امنيت ملي را خنثي نمايد. معتقدم براي سياست خارجي کنوني يک بلندگو و يک يا دو مقاله نويس و يک يا دو هواپيماي اختصاصي کافي است. اگر روند به همين شکل پيش برود، هواپيما هم لازم نخواهد بود. همان بلندگو و مقاله‌هاي آتشين کافي است.
امين‌زاده گفت: اما اگر به تفاهم مشترکي نسبت به درك سياست خارجي نايل آمديم و به اهميت بالاي اعتماد سازي جهاني رسيديم و پذيرفتيم که مهمترين وظيفه سياست خارجي آن است که دوستان بيشتري براي کشور بيابد و سعي کند که مخالف کشور در صحنه بين‌المللي را به لحاظ سياسي خلع سلاح و منفعل كند، در آن صورت مي‌شود، راه حل ارايه داد.
وي افزود: هرچند كه معتقدم حاصل سياست خارجي اعتماد ساز هم براي سال‌ها به اندازه دوره اصلاحات ثمرنخواهد داد و فرصت ساز نخواهد بود و قطعا هزينه بازسازي تخريب‌هاي انجام شده در اعتماد جهاني نسبت به ايران، بسيار گران خواهد بود، اما بهرحال اين راه تنها راه نجات کشوراز بحران‌هاي پيش رو تلقي مي‌گردد.
امين‌زاده اظهارداشت:من درجايي ديگري گفتم که بسياري از متخصصان شايسته سياست خارجي حاضربه کار با مسئولان فعلي نيستند، اما بعضي متخصصان شايسته هم هستند که از دولت خارج نشده‌اند و در گوشه و کنار وزارت خارجه يا نهادهاي ديگر از کار بيکار شده‌اند. دولت بايد حداقل آنها را به موقعيت شايسته‌اي برگرداند و مسووليت بعضي ماجراجويان فعلي را به آنان واگذار کند و با کمک آنها به بازسازي سياست اعتماد سازي با جامعه جهاني بپردازد.
وي ادامه داد : و البته اتخاذ سياست نيل تدريجي به اهداف هسته‌اي و سياست تعامل سازنده با جامعه جهاني برسر مسايل هسته‌يي، کليد اصلي آنها براي گشودن درهاي بسته شده به روي سياست خارجي کشور خواهد بود.