از برلین تا استانبول

شش سال پیش …شامگاه واپسین روز نخستین ماه بهار سال 1379…شبکه اول سیما حدود ساعت9:45…صداهای نامفهوم…پخش صدا وچهره برخی از شخصیت هاییکه تا آن روز خط قرمز رسانه ملی بود…وناگهان رقص زنی نیمه برهنه در اوج هیاهو…بهت تماشگران سیمای جمهوری اسلامی و بحرانی به نام کنفرانس برلین….
افرادی که آن شب پای گیرنده های خود برنامه ویژه سیما را مشاهده کرده اند به طور قطع به یاد دارند چگونه با قراردادن فریم هایی از تصاویر چهره های سیاسی،فرهنگی شرکت کننده در کنفرانس در میانه فیلم زن رقصنده به مدد تکنیک های تصویری که پیش از آن نیز بارها از جمله در فیلم کارناوال عاشورا شعبده های آن را به نمایش گذاشته بودند، به مخاطبان بهت زده چنان القا می کردند این شخصیت ها به دلیل تماشای رقص آن هم در میانه سخنرانی تهران را به مقصد برلین ترک گفته اند.
هنوز چند ساعتی از پخش فیلم نگذشته بود که اقتدارگرایان با بسیج نیروهای خود و تحریک مردم گریبان چاک کردند وبیرق واسلاما بردوش گرفتند وکفن پوشیدند و فغان بر آوردند چه نشسته اید که در بلاد کفر اصلاحاتیان دین فروشی کرده اند وانقلاب واسلام را به غمزه چشم رقاصه ای فروخته اند و….
وآغاز بحرانی دیگر در برابر دولت اصلاحات. رسانه های اقتدار گرا نیز چون همیشه بر کوره بحران دمیدند ودمیدند…پس از آن نوبت دستگاه عدلیه بود که پا به میدان گذارد و 16 شرکت کننده در کنفرانس را به محکمه فرا خواند وبرخی از آنان را به حبس های طویل المدت وتبعید محکوم کند…
تابو شکنی سیما وپخش فیلم مونتاژ شده کنفرانس برلین آن هم در زمانه ای که مردم واصلاح طلبان تازه اقتدارگرایان را در انتخابات شکست داده بودند. وهمه در انتظار گامی جدید در حرکت اصلاحی ایرانیان بودند، را می توان اعلام رمز عملیات اقتدارگرایان برای برچیدن اساس اصلاح طلبی در ایران دانست…
پس از این هجمه گسترده بود که مطبوعات اصلاح طلب به محاق رفتند…نا امیدی در بخش های زیادی از موتور محرکه اصلاح طلبان جوانه زد…پل های ارتباطی آنان ومردم یکی یکی قطع شد…ورسیدیم به سوم تیر84 و…
اکنون به سال 1385 رسیده ایم…یکی از شب های پاییز…شبکه الجزیره[اگر ماهواره داشته باشید]…پخش مستقیم افتتاحیه بازی های آسیایی دوحه…جایگاه ویژه استادیوم با فاصله زیاد از امیر قطر چهره ای آشنا…بله محمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم…اجرای برنامه زنان رقصنده به همراه کنسرت چند خواننده زن مصری،هندی وغربی…احمدی نژاد کماکان در استادیوم…تعجب بسیاری از بینندگان و…هیچ اتفاقی نمی افتد آب از آب تکان نمی خورد…نه کفن پوشی! نه فغان واسلامایی! دست اندرکاران رسانه ملی نیز نه خونشان به جوشش می آید ونه رگ غیرتشان به جنبش… افرادی که دور لیوان آب خاتمی در عکس ضیافت شامی در غرب خط می کشیدند و به آن بهانه زمین وزمان را به هم می دوختند نیز درحالت خوشبیانه احتمالا به علت نداشتن ماهواراه نتوانسته بودند که به مساله علم پیدا کرده کفن بپوشند و…
وهمه چیز با یک تکذیب پایان می یابد واعلام می شود که رییس دولت نهم پیش از مراسم رقص جلسه را ترک کرده است….
هر چند هنگامی که فیلم هاله نور باهمه عظمتش آن هم در محضر یک عالم به همین سادگی مونتاژ شده اعلام می شود وماجرا از اصل تکذیب می شود تکذیب فیلم حضور در مراسم رقصیدن چند زن حتی اگر به صورت مستقیم نیز پخش شده باشد از سوی دولت نهم عملی صعب ودور از انتظارنخواهد بود…
در این جا به چند پرسش کوتاه بسنده می کنیم…
اگر از اکثریت قریب به اتفاق مردم درباره مراسم افتتاحیه مسابقات ورزشی در کشورهای مختلف بپرسند که این برنامه ها شامل چه بخش هایی هستند مطمئنا همگی متفق القول پاسخ خواهند داد که بخش لاینفک این گونه برنامه ها رقص وآواز است. وبه احتمال قریب به یقین همین دلیل نیز باعث شده است که تا کنون هیچ یک از روسای جمهوری اسلامی ایران در چنین برنامه هایی حضور نیابند.
آیا جناب آقای احمدی نژاد و مشاوران شان از این امر بی اطلاع بوده اند؟ با توجه به ادعای جناب سعیدلو معاون اجرائی احمدی نژاد مبنی بر کار کارشناسانه شش ماهه برای هر سفر رییس دولت نهم، به دست آوردن کاتالوگ برنامه ها کار دشواری نبوده است و اگر واقعا پیش بینی نکرده بودند، جا دارد رییس دولت نهم در باره جایگزینی افرادی لایق تر درجمع مشاوران ومعاونان خود تصمیمی جدی اخذ کنند.
اما اگر بپذیریم ایشان از برنامه آگاه بوده اند ودر هنگام رقص مراسم را ترک کرده اند. این پرسش مطرح می شود که رئیس دولت به چه مجوزی از هزینه بیت المال در مجلسی حضور می یابد که فقط می توانسته درده دقیقه آغازین آن حاضر باشد؟ غیر از ریخت وپاش بر روی این اقدام چه نامی می توان گذاشت؟
واگر این عزیزان تا آخر مراسم حضور داشته اند که دم خروس دفاع از ارزش ها را کجا می خواهند پنهان کنند؟
بگذریم هنوز این ماجرا به پایان نرسیده بود که فیلم حضوراسفندیار رحیم مشایی معاون و یار نزدیک احمدی نژاد در مجلس رقصی در استانبول از برخی رسانه های محافظه کار پخش شد.
این بار هم مانند بار گذشته ابتدا از حربه نخ نمای مونتاژ وتکذیب استفاده شد، اما در ادامه جناب مشایی به حضور در مراسم اعتراف کرد و تازه خبر داد که به بغل دستی خود گفتم: no Islamic [واقعا خوب است در همین حد هم به زبان فرنگی آشنایی داشتند و گرنه چه ثلمه ای به دین حنیف وارد می آمد آن هم دربلاد لاییک ها]
پرسش های ماجرای پیشین را هم می توان درباره ماجرای مشایی تکرار کرد…
با برشمردن رخدادهای دوران یک سال ونیمه حکومت حامیان یکدست سازی حاکمیت، این نظریه که بیان می داشت در مرام ومسلک اقتدارگرایان، قدرت تنها امر مقدس ودارای اصالت است وهمه امور از جمله دین،ارزش ها،منافع ملی و…در ذیل آن تعریف می شود، بیش از پیش در حال تایید شدن است.