احمدي‌نژاد و محافظه‌كاران؛ ائتلاف يا گسست؟

عصرنو 42:
تا پيش از دوم خرداد 76 سكان هدايت محافظه‌كاران و اقتدارگراها را چهره‌ها و احزاب راست سنتي در دست داشتند و حرف اول را در قواي سه‌گانه و حتي در نهادهاي انتصابي مي‌زدند. انتخابات رياست جمهوري هفتم، آخرين گام در جهت كسب انحصاري قدرت توسط محافظه‌كاران محسوب مي‌شد. پيش از آن تشكل‌هاي محافظه‌كار كنترل قواي مقننه (شوراي نگهبان و بعضاً مجلس)، قوه قضائيه، مجلس خبرگان، صداوسيما، فرماند‌هي نيروهاي نظامي و انتظامي، كميته امداد، ائمه جمعه، دستگاه‌هاي تبليغاتي رسمي و … را در اختيار داشتند. به همين دليل يكي از شعارهاي اصلي حاميان آقاي خاتمي در انتخابات رياست جمهوري هفتم، جلوگيري از انحصاري شدن قدرت محافظه‌كاران بود.
به موازات ورود اصلاح‌طلبان به درون اركان قدرت (رياست جمهوري، مجلس ششم و شوراهاي اول)، به تدريج رهبري مخالفان اصلاحات از شخصيت‌ها و تشكل‌هاي سياسي راست سنتي خارج شد و در اختيار كساني قرار گرفت كه به حسب ظاهر به هيچ حزب و جناحي وابسته نبودند، اما شديدا اقتدارگرا بودند و با سوء استفاده از احزاب پادگاني، لشگر نظارت، مديريت صداوسيما و … توانستند در انتخابات شوراهاي دوم پيروز شوند و تعدادي از آنان به مجلس هفتم راه يابند و قوه مجريه را به طور كامل در دست بگيرند. جريان مذكور نامزدهاي محافظه‌كار (اعضاي برجسته حزب موتلفه) را به كناره‌گيري از عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي مجلس هفتم مجبور كرد و در انتخابات رياست جمهوري نهم نيز ‌نامزد پيروان خط امام و رهبري (آقاي لاريجاني) را با آرايي اندك (يك ميليون و هفتصد هزار راي) پشت سر گذاشت.
پيروزي 17 ميليوني در انتخابات تيرماه 1384 و تبليغات وسيع صداوسيما به سود آقاي احمدي نژاد در يكسال و نيم گذشته، اين توهم را در وي و اطرافيانش ايجاد كرد كه فهرست انتخاباتي مورد حمايت او (رايحه خوش خدمت) حتي بدون ائتلاف با محافظه‌كاران نيز مي‌توانند در انتخابات شوراهاي اسلامي شهرهاي مركز استان، خبرگان رهبري و مياندوره‌اي مجلس به پيروزي كامل برسد. شكست قاطع نامزدهاي مذكور در تهران و سراسر كشور ضربه سنگيني به طيف قدرت‌طلب تماميت خواه و دولت آقاي احمدي‌نژاد وارد كرد. از آنجا كه در انتخابات شوراها، تعداد قابل توجهي از نامزدهاي محافظه‌كار به عنوان اعضاي شوراهاي اسلامي شهرهاي مختلف برگزيده شدند (حدود 30 درصد اعضاي شوراها)، كه البته كمتر از تعداد نامزدهاي پيروز اصلاح‌طلب (حدود 40 درصد منتخبان شوراها) است، آرايش نيروهاي سياسي در كل و نيز در طيف غيراصلاح‌طلب تغيير كرده است.
به بيان روشن شكست ستاد رايحه خوش خدمت (حاميان آقاي احمدي‌نژاد)‌ در هر سه انتخابات خبرگان رهبري، مياندوره‌اي مجلس و شوراها به ويژه آرايش نيروهاي محافظه‌كار و اقتدارگرا را تغيير داده است. در انتخابات خبرگان رهبري، آقاي هاشمي با راي حاميان اصلاح‌طلبان با فاصله زياد از نماينده دوم در صدر منتخبان قرار گرفت. در انتخابات مياندوره‌اي مجلس در تهران نامزد رايحه خوش خدمت به مقام پانزدهمي دست يافت! و نتيجه‌ انتخابات شوراها در پايتخت به گونه‌اي است كه حاميان آقاي احمدي‌نژاد حذف شده‌اند و آقاي قاليباف به رغم مخالفت صريح آقاي احمدي نژاد شهردار تهران باقي خواهد ماند.
بر اين اساس و بعد از چهار سال اشخاص و احزاب محافظه‌كار حاميان آقاي احمدي‌نژاد را در يك انتخابات پشت سر گذاشتند و در درون طيف راست دست بالا پيدا كردند به گونه‌اي كه اكنون مي‌توانند از موضع برابر با اقتدارگراها به مذاكره بنشينند. اما با وجود منافع مشترك محافظه‌كاران و اقتدارگراها، اختلافات آنان نيز بسيار جدي است. ماه‌هاي آينده روشن خواهد شد كه آيا آنان به ائتلاف مي‌رسند و در اين صورت طيف را چه جناحي رهبري مي‌كند. علاوه بر اين طرفين بايد خود را براي پاسخگويي به طرفدارانشان كه ماه‌هاي گذشته تبليغات سوء فراواني عليه يكديگر كرده‌اند، آماده كنند. مهم‌تر آنكه بايد معلوم شود اكثريت نامزدها در انتخابات مجلس هشتم از كدام جناح خواهد بود و هر كدام از سه گرايش «پيروان خط امام و رهبري»، «اصولگرايان اصلاح‌طلب» (طرفداران قاليباف) و «رايحه خوش خدمت» (حاميان آقاي احمدي‌نژاد) به چه تعداد از نامزدها در ائتلاف احتمالي انتخاباتي رضايت خواهند داد. از آنجا كه كسب كرسي هر چه بيشتر در مجلس، به ويژه توسط حاميان آقايان احمدي‌نژاد و قاليباف، در معرفي نامزد نهايي طيف ذيربط، در انتخابات رياست جمهوري دهم ايفاي نقش خواهد كرد، ائتلاف اين طيف با ابهامات و دشواري‌هاي زيادي رو به روست، حتي اگر اراده مافوق دخالت كند. از سوي ديگر اختلافات در جناح راست روز به روز توسعه مي‌يابد، زيرا علاوه بر اينكه در مورد اهداف مشخص (كسب اكثريت در مجلس هشتم و رياست جمهوري دهم) اختلاف نظر دارند، اين پرسش استراتژيك در محافظه‌كاران و هوادارانشان مطرح است كه تا كي و تا كجا بايد هزينه عملكرد غيرعلمي و غيركارشناسانه آقاي احمدي‌نژاد و ناكارآمدي دولت وي را بپردازند؟ حمايت مطلق و غيرانتقادي از آقاي احمدي‌نژاد، پايگاه محافظه‌كاران را كاهش مي‌دهد، به خصوص اگر مشكلات همچنان باقي بماند يا افزايش يابد. انتقاد از عملكرد دولت نهم، به ويژه با توجه به ممنوع شدن انتقاد از آن از سوي مقامات بالا و همچنين انتقادناپذيري آقاي احمدي‌نژاد، نيز فاصله آنان را روز به روز بيشتر خواهد كرد؟ در ماه‌هاي آينده روشن خواهد شد كه محافظه‌كاران _ اقتدارگراها كدام گزينه را برخواهند گزيد: هم سرنوشتي با آقاي احمدي‌نژاد يا حفظ استقلال خود از دولت نهم و در نتيجه به سمت ائتلاف پيش خواهند رفت يا مستقلا در صحنه حاضر خواهند شد.