سرمقاله عصرنو 41:
1. هر قدر وظايف و مسئوليتهاي حكومت در يك كشور بيشتر و ديوانسالاري آن حجيمتر و نهادهاي مدني آن ضعيفتر باشند و هر ميزان اختلاف ديدگاهها، منافع و مواضع احزاب بيشتر باشد، انتخابات آثار و پيامدهاي گستردهتري در زندگي شهروندان و نيز در اوضاع سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و بينالمللي آن ملت خواهد داشت.
علاوه بر مؤلفههاي مذكور، هر قدر شرايط ملي و بينالمللي حساستر باشد، موفقيت يك حزب صلحطلب و قائل به تعامل با دول ديگر يا كاميابي حزبي ماجراجو و معتقد به تقابل با دولتهاي بزرگ در انتخابات ميتواند استقلال، يكپارچگي سرزميني و امنيت عمومي و ملي را تأمين يا آسيبپذير كند.
2. در كشورهاي دموكراتيك و پيشرفته، دولت روز به روز كوچكتر_ البته كارآمدتر و پاسخگوتر_ شده است. همچنين اختلاف منافع و مواضع احزاب به طور روزافزوني كاهش يافته است. در نتيجه انتخابات اهميت گذشته را از دست داده است. براي مثال تفاوت برنامههاي دو حزب محافظهكار و كارگر انگلستان آنقدر كم شده است كه موفقيت يا ناكامي انتخاباتي هر يك تأثير اندكي بر سرنوشت شهروندان آن كشور ميگذارد. البته اگر اوضاع بينالمللي حاد شود و يكي از دو حزب منافع بريتانيا را در گسترش فضاي نظاميگري و جنگطلبي در جهان ارزيابي كند و ديگري صلحجويي و ديپلماسي را تأمين كننده مصالح انگلستان بخواند، پيروزي يا شكست هر كدام پيامدهاي مهمي در سرنوشت فردي و جمعي مردم آن كشور خواهد داشت. ولي در اوضاع عادي، شركت در انتخابات حداكثر در دو سه زمينه خاص (اشتغال، تورم، محيط زيست، ماليات و… ) و به مقدار كمي (چند درصد) در زندگي انگليسيها اثر ميگذارد. اهميت پيروزي اخير دموكراتها در انتخابات نمايندگان در مجلس نمايندگان و سنا (كنگره آمريكا) نيز به علت مقطع خاص برگزاري انتخابات بود والا حزب دموكرات بارها در انتخابات گوناگون در آمريكا پيروز شده بود، اما كسي آن را «زلزله سياسي» نخوانده بود. موفقيت اخير دموكراتها در انتخابات كنگره و فرمانداريهاي ايالات متحده به آن دليل مهم ارزيابي شده است كه پاسخ منفي اكثريت شهروندان آمريكايي به سياستهاي جنگطلبانه نومحافظهكاران به همراه اعتراض آنان به فساد مالي دولتمردان، تفسير ميشود. به همين علت رئيسجمهور آن كشور مجبور به پذيرش تغييراتي در سياستها و حتي در همكاران خود شده است.
3. در ايران:
الف. حكومت در تمام زمينهها مسئوليت دارد، از ديوانسالاري گستردهاي بهرهمند است، در اغلب زمينهها حرف اول را ميزند و آنقدر بزرگ است كه از دو كارمند، يكي در استخدام دستگاههاي دولتي است. علاوه بر آن نهادهاي مدني و بخش خصوصي ضعيف بوده و دموكراسي در كشور مستقر و نهادينه نشده و قدرت نيز محدود و پاسخگو نشده است.
ب. تفاوت ديدگاهو مواضع احزاب فعال در عرصه سياست و اجتماع، گسترده و عميق است؛ از طرفداري از مردم سالاري تا استبدادطلبي و از صلح دوستي در عرصه بينالمللي تا ماجراجويي.
ج. منطقه و جهان در وضعيت بسيار حساس به سر ميبرد.
بنابراين پيروزي هر حزب يا جناح در انتخابات آتي واجد پيامدهاي بزرگ ملي و بينالمللي خواهد بود. به بيان ديگر چگونگي مشاركت شهروندان در «انتخابات» 24 آذر ماه سال جاري، علاوه بر تعيين دو نهاد شوراها و خبرگان، نقش مهمي در سرنوشت كشور خواهد داشت. از اين منظر به سود اقتدارگراها و كساني كه شعارشان «استبداد در خانه، جنگ در جهان» است، اين است كه شهروندان كمتري در انتخابات شركت كنند، زيرا پيروزي اقتدارگراها در انتخابات، حتي اگر مانند دور دوم شوراها با آراي سه درصد شهروندان به دست آيد، انسداد در حوزههاي سياسي، فرهنگي و حتي اقتصادي را در داخل و هماوردطلبي و ماجراجويي را در خارج تشديد و به جاي «ژاپن اسلامي»، «كره شمالي اسلامي»را محقق خواهد كرد. پيروزي اصلاحطلبان كه شعارشان «دموكراسي در خانه، صلح در جهان» است، به عكس، پيامهاي اميدبخش ملي و جهاني دارد. اين كاميابي ميتواند به اصلاح سياستهاي كلان حكومت بينجامد و استقلال، يكپارچگي سرزميني و امنيت ملي را حفظ كند، زيرا اقتدارگراها را كه نگران انتخابات آتي مجلس هشتم و رياست جمهوري دهم هستند، مجبور ميكند سياستها و عملكرد خود را تصحيح و به افكار عمومي نزديك كنند، همچنانكه حماسه دوم خرداد و انتخابات آقاي خاتمي، تغييرات زيادي را در آنان ايجاد كرد.
بايد قدر اين فرصت را شناخت و با برگزيدن نامزدهاي ائتلاف بزرگ اصلاحطلبان كه ياران خاتمي هستند، روزنهاي براي اصلاح و پيشبرد امور كشور باز كرد.