عصر نو 41: هفته گذشته گروه مطالعه مشترك دموكراتها و جمهوريخواهان آمريكا گزارش نهايي خود را درباره عراق منتشر و آن را به رييسجمهور آمريكا نيز عرضه كرد. يكي از روزنامههاي آمريكايي نتايج مندرج در اين گزارش را مضمون كاريكاتوري قرار داد: بيكر ـ رييس گروه تهيهكننده گزارش ـ در حال تقديم پوشه گزارش به جورج بوش، در حالي كه سايه او بر روي ديوار، در حال كوبيدن گزارش بر سر سايه بوش است.
آمريكاييها به اين نتيجه رسيدهاند كه سياست دولت بوش آنها را در عراق به دردسر انداخته و در برنامه تجديد سازمان خاورميانه از طريق مداخله نظامي و كاربرد زور شكست خوردهاند. گزارش گروه مطالعه مرسوم به بيكر ـ هميلتون نقطه علني شدن اين ناكامي و ترك برداشتن اراده دولت بوش براي چرخاندن در ماجراي عراق بر پاشنه سابق بود. عصر نو از ماهها قبل در مورد روند ناكامي ايالات متحده و دولت كنوني عراق در كنترل اوضاع و بدتر شدن تدريجي وضع ثبات و امنيت در عراق به جاي بهبود آن گزارشهايي به خوانندگان عرضه كرده است. يافتههاي گزارش اخيرالذكر چيزي به اطلاعات گذشته نيفزوده است. آنچه اكنون ميتوان اضافه كرد اين است كه با ناپديد شدن اميدها و شعارهاي دولت بوش در عراق مبتني بر ايجاد دموكراسي نمونه در خاورميانه، يافتن راهي براي خروج از مهلكه نياز دولت ايالات متحده را براي همكاري دولتهاي همسايه در كنترل عراق افزايش داده است. اين نياز در گزارش ياد شده تحت عنوان لزوم مذاكره با ايران و سوريه و جلب همكاري آنان مورد تاكيد قرار گرفته است و جلب اين همكاري حتي قبل از انتشار گزارش از طريق ملاقات بيكر ـ ظريف آغاز شده است. بيكر در مصاحبههاي متعدد خود از اين ارتباط دفاع دقيقي كرد و گفت به همانسان كه به صورت موفقيتآميز پس از تهاجم به افغانستان با ايران مذاكره و همراهي آن دولت را جلب كرديم، بايد در عراق نيز با ايران همكاري كنيم. هرچند بوش تلاش كرد با نفي اين توصيه و ابراز بيميلي به مذاكره با ايران از افزايش هزينه پرداختي به ايران براي رفع و رجوع كردن اشتباهات استراتژيك خود جلوگيري كند، اما به ناگزير به سوي نقطهاي كه با ايران بر سر يك ميز بنشيند، در حركت است: به مجموعه بده بستانهاي آتي، همكاريهاي بيشتر در عراق افزوده خواهد شد، هرچند بسياري به اينكه كمك افزونتر ايران بتواند كمكي به حل مشكل ثبات دولت در عراق بكند، باور ندارند.
اما همين اندازه از چشمانداز رفاقت آينده دو طرف نيز چيزهايي را تغيير خواهد داد. ايالات متحده ممكن است براي به دست آوردن دل اقتدارگرايان از مانورهاي اپوزيسيونتراشي خود بكاهد و در حوزههاي ديگر از جمله فشار در مورد پرونده هستهاي كوتاه بيايد. اما آشكار اندكي است اقتدارگرايان به اينها رضايت نخواهند داد و همانطور كه چندين بار در روزهاي اخير به ايالات متحده يادآوري كردهاند «امتياز» بزرگتري ميخواهند كه نوعي تضمين امنيتي و الزامات آن، يعني گفتوگوهاي همهجانبه بدون پيششرط است [پيششرط علي لاريجاني و احمد خاتمي در مورد ارايه برنامه بيرون رفتن از عراق پيش از گفتوگو از آن عشوههاي خاص اقتدارگرايان است].
احتمالا در ايران همه از اين گفتوگوها استقبال خواهند كرد. علت اين استقبال طولاني شدن فهرست هزينههاي ملي در اثر كشمكشهاي طولاني نه محافظهكاران در ايالات متحده و اقتدارگرايان در ايران براي پيشبرد مقاصدي است كه هزينه آنها را اقتصاد و امنيت ملي ايران متحمل شده اما منافع آن در حوزه ديگري مصرف شده است. با وجود آنكه محتمل است. شروع مذاكره علني با ايالات متحده نزد برخي اقتدارگرايان گرفتن نوعي چك سفيد براي يكهتازيهاي سياسي فرض شود، اما اصلاحطلبان بيش از ديگران مشتاق شروع تازهاي در روابط ايران و ايالات متحده هستند. بايد مزاياي بازگشت به سياست شفاف تنشزدايي را توضيح داد و اقتدارگرايان را به در پيش گرفتن رويههاي معتدل و معقول و تدريجي در روند درگير شدن در ماجراي عراق نصيحت كرد. شروع مذاكره با آمريكا، حتي اگر محدود و فقط بر سر مساله عراق باشد، براي كشور مفيد خواهد بود و انشاءالله خيال كساني را نيز كه از سياست موسوم به تغيير رژيم ايران، در كاخ سفيد واهمه دارند آسوده خواهد كرد.
از سوي ديگر، تنظيم شدن روابط ايران و آمريكا بر بنيان به رسميت شناختن منافع طرفين، برخي گرايشهاي منحط و متمايل به وقوع تحولات برونزا، واردات جنبشهاي مخملين تغذيه شده توسط بيگانه و رعايت حقوق بشر به خاطر ترس دولت از قدرتهاي جهاني را به انزوا خواهد راند. انتشار مفاد گزارش بيكر ـ هميلتون پتك محكمي بر سر طرفداران مداخله خارجي در امور ايران كوفت و آنها را پژمرده و نااميد كرد.
شكست آمريكا در صدور ارادهاش به خاورميانه دستاوردهايي عميقتر خواهد داشت. وقتي كوچكترين دستاورد اين ناكامي بزرگ پايان توهم كساني است كه در انتظار تغيير اوضاع كشورشان از طريق مداخله جهاني هستند، نتايج بعدياش ميتواند باور به تاثير ماندگار مشاركت در حيات اجتماعي از طريق حضور در كشمكشهايي باشد كه تاثير آنها ناچيز به نظر ميرسد اما واقعياند: شركت در انتخابات محلي و ملي يكي از آنهاست.