عصرنو 41: شايد در اين روزها بياناتي از اين نوع زياد ميشنويد.
آخر راي بدهيم كه چه؟ مگر آن زماني كه به اصلاحطلبها راي داديم چه شد؟ ما اين وسط چه كارهايم؟ آخر همان ميشود كه خودشان ميخواهند. اصلا هر خوابي اروپا و آمريكا برامون ببينند همان ميشود.
اگر شما هم از اين دسته هستيد يا اين قبيل درد و دلها را جدي گرفتهايد، لطفا به عنوان يك شهروند پاي درد و دل من هم بنشينيد. اكنون ما ملت در لحظه سرنوشتساز تاريخ خود قرار داريم و اگر صحنه را خالي كنيم، تنها نصيب ما حكومتي غيرپاسخگو و پليسي است كه حقوق مدني ما را نقض ميكند و نصيبمان چيزي جز خودكامگي نخواهد بود پيامد اين بيتفاوتي را در دورههاي پيشين نظاره كرديم. ابتدا شوراي شهرها از دست اصلاحطلبان خارج شد و در گام بعدي مجلس و رياستجمهوري، در صورتي كه پايههاي هر نظام دموكراتيك احزاب و بعد از آن تشكلهاي مردمي و از جمله شوراي شهرهاست. هرچه نهادهاي مردمي كه قدرت مردم را به خدمت ميگيرد افزايش يابند اهرمهاي قدرت گروههاي اصلاحطلب براي بيشتر امور افزوده ميشود. هيچ گفتماني بدون نهادهاي قدرت اجتماعي قادر به پيشروي و غلبه بر گفتمان مخالف خود نخواهد شد. تلقياي توطئهنگر از سوي شهروندان دقيقا خواست آنها ايست كه عليرغم شعارهاي مردمي قصد حاكميتي بيچون و چرا بر مردم دارند. حال انتخاب با شماست كه در خانه نشسته و آيندهاي را نظاره كنيد كه اقلام كالاهاي اساسي و مسكن در آن هم چنان افزوده ميشود، تحريم همهجانبه اقتصادي بر ما اعمال ميشود تا جايي كه مثل عراق پيش از جنگ كشورمان به ويرانهاي تبديل شود يا اينكه خداي ناكرده ايران عزيزمان به كشورهاي كردستان، آذربايجان، خوزستان و… تبديل ميگردد.
بايد توجه داشت انتخاب هر گزينهاي غير از كانديداهاي اصلاحطلبان در شرايط كنوني يا تشديد و تثبيت سياستهاي فعلي را در بر خواهد داشت و اين به معناي فرو غلطيدن در سراشيبياي بيبازگشت است. اكنون آن لحظهاي فرا رسيده كه به خود و ديگران ثابت كنيم كه از تجربههاي تاريخيمان درس گرفتهايم و حاضر نيستيم آزادي و قانون و مصالح ملي را فداي احساسات سطحي نماييم.
ما بايد اين مطلب را مدنظر داشته باشيم كه اصلاحات جرياني آهسته و پيوسته و نيازمند مشاركت همه اقشار است و انتخابات شوراي شهرها بهترين فرصت در حال حاضر براي انجام اين مهم است.
در اينجا لازم است به مخاطب خاطرنشان نماييم كه اگر در موج اول اصلاحات تنها به وضع كلان اقتصادي رسيدگي شد در موج بعدي اصلاحات خطمشيها به سوي قشر پايين به خصوص در شهرها معطوف خواهد شد اما نه با شعارهاي توخالي عوامفريبانه بلكه با تفكري كه در عمل به سود شهروندان شود.
حال جاي اين سوال باقي است كه وقتي در زمانهاي پيشين در خانه نشستيم و به انزواي مجلل خود مباهات كرديم چه چيزي به دست آورديم و چه چيزهايي از دست داديم؟ اول از همه نيمي از آزادي پيشينمان و بعد از آن وجهه بينالمللي و در وهله بعد اقتصادي كه دخل و خرجي معقول داشت و مهمتر از همه مطبوعاتي نسبتا آزاد و نقاد و اما حالا همه در حال بر باد رفتن است و چيزي كه تتمه اين دستاوردها را نگه ميدارد حفظ آن آزادي نيمخورده است كه نجات آن جز با دستان تو همشهري هوشيار من ميسر نخواهد شد. پس بياييد ابتدا از شهرمان آغاز كنيم و بعد به افق روشن انتخابات كلان آينده چشم بدوزيم. ياران خاتمي را تنها نگذاريم.