عصرنو 38: خبر پيروزي ساندينيستها در انتخابات اخير نيكاراگوئه و بازگشت دانيل اورتگا به رياست جمهوري آن كشور براي ايرانيان از ديرباز به سبب همزماني وقوع انقلاب اسلامي با انقلاب نيكاراگوئه احساس همذاتپنداري و تعلق ويژهاي دارند، خبري مهم و دلنشين بود. اما امروز فراتر از اين احساسات، آنچه رييس جمهور شدن اورتگا را براي جامعه ما داراي اهميت و حاوي عبرتها و نكات قابل تأمل ميكند، توجه به نوع نگاه ساندينيستهاي نيكاراگوئه به قدرت و مشي آنان در مواجهه با دشمنان خارجي و مردم كشورشان است.
از دير باز الگوي تقريبا رايج انقلابهاي جهان، خصوصاً نوع چپ و ماركسيستي آن، آن بود كه پس از پيروزي، براي اداره كشور، حكومتي متمركز، مقتدر و متكي بر مشروعيت سياسي ناشي از انقلاب مردم و پيروزي نظام بر ديكتاتوري تأسيس ميكردند. در اين ميان كمتر انقلابي را ميتوان يافت كه پس از پيروزي، براي تداوم مشروعيت سياسي خود، راه مراجعه به آراي مردم و دموكراسي را در پيش گرفته باشد. شايد يكي از بهترين مثالها در اين زمينه، كوبا و حكومت آن باشد. انقلابي كه حكومت برآمده از آن، براي اداره كشور و پيشبرد اهداف منطقهاي و جهاني خود، به سازوكارهاي دموكراتيك پشت كرده، به پشتوانه مشروعيت انقلابي از جامعه و حكومتي متمركز و غيردموكراتيك را بنا نهاد كه عليرغم دستيابي به برخي موفقيتهاي داخلي و جهاني، امروز در آستانه بازنشستگي رهبر كشور، جامعه با بحران مشروعيت و كارآمدي مواجه شده و حاكميت، با جايگزين كردن غيردموكراتيك برادر وي، در مسيري محتوم و بدون فرجام گام برداشته است و آخرين تلاشهاي خود براي حفظ ساختار حكومتي را به كار ميبندد.
بدون ترديد، امروز كه آمريكاي مركزي و لاتين، در مسير به قدرت رسيدن دموكراتيك و پياپي حكومتهاي چپگراي مخالف آمريكا قرار داد، نتيجه اعمال شيوة حكومتي كوبا، شرايط را به گونهاي رقم زده است كه به فرض برگزاري انتخاباتي دموكراتيك در آن كشور، احتمال راي آوري و پيروزي وارثان حكومت انقلابي اما غيردموكراتيك كنوني كوبا، براي كمتر تحليل گري متصور و قابل پيشبيني است.
در چنين فضا و شرايطي است كه الگوي رفتاري انقلابيون نيكاراگوئه، پس از رسيدن به قدرت، قابل توجه و تحسين است.