جمهور ناب !

عصرنو 36: در نظام‌هاي با ثبات و توسعه گراي سياسي، همة تلاش حاكميت بر آنست كه از قطبي شدن و ايجاد شكافهاي لاينحل اجتماعي يا به تعبير ماركسيستها، از پيدايش تضادهاي آنتاگونيستي جلوگيري شود. مشروعيت (legitimacy) به معني پذيرش و مقبوليت قدرت سياسي از سوي اكثريت قاطع مردم به صورت دروني و فارغ از اجبار فيزيكي و در عين حال قبول دولت به عنوان تنها نيروي مشروع كاربرد زور، اساس دولتهاي مدرن است. اصل برابري سياسي شهروندان و مشاركت همه آنان، قالبي است كه به منظور تأمين چنين مشروعيتي طراحي شده است.
شعار محوري ايران براي همه ايرانيان از سوي اصلاح طلبان، اساسأ براي رسيدن به چنين مشروعيتي كه زير بناي يك جامعه باثبات و توسعه گراست مطرح گرديد.
اما متاسفانه در برابر چنين ديد گاهي، زمزمه تأكيد بر جمهور ناب شنيده شد و هر چند شرمي پنهان سبب شده كمتر علنأ بيان شود اما در عمل راهبرد اصلي و همه جانبه نيروهاي ضد اصلاحات شده است.
نظريه‌اي كه در پس چنين راهبردي خفته است تأكيد دارد كه با داشتن كمتر از ده درصد جامعه كه مصمم به دفاع از حاكمان باشند و سرنوشت آنها با سرنوشت گروه قدرت پيوند يافته باشد مي‌توان بقيه جامعه را كنترل و ساكت كرد. البته با هدايت و كنترل رسانه‌ها و تبليغات هم مي‌شود نمايشي از مشروعيت فراگير حاكميت را عرضه نمود.
براي اين منظور تمامي لوازم مادي و معنوي قدرت بين اقليت مورد نظر تقسيم مي‌شود.
ملاك قرار گرفتن در اين اقليت هم وفاداري و تسليم محض و به تعبير دقيق تر ذوب شدن در مرجع قدرت است.
عملكرد گروه حاكم در اين رويكرد واضح تر از آن است كه قابل كتمان باشد. بعضي نمونه‌ها عبارتند از:
1. به لحاظ سياسي:
– بركناري و طرد تمامي مديران تا پائين ترين رده علي رغم داشتن صلاحيت و گماشتن افراد كم تجربه خارج از سازمان‌ها، عمدتأ با پيشينه نظامي – امنيتي
– تكميل و تجهيز لشگر سيصد هزار نفره شوراي نگهبان و انتصاب فرماندهان بسيج به فرمانداريها و جو نظامي امنيتي وزارت كشور و اعلام موضع صريح نسبت به انتخابات و تأييد صلاحيتها براي بي معنا ساختن هر گونه انتخابات در آينده
– كنترل جهت دار صدا و سيما و فشار به ساير رسانه‌ها و حتي الامكان حذف وسانسور و فيلترينگ همه كانالهاي اطلاع رساني سياسي به مردم
– محدود ساختن و حذف همهً احزاب و سازمان‌ها و نهادهاي افشا كننده اين جريان
2. به لحاظ اقتصادي
– واگذاري پروژه‌هاي بزرگ ملي حتي با ترك تشريفات مناقصه به نظاميان و وابستگان
– كنترل منابع مهم اقتصادي كشور از سوي وابستگان خود و اشتغال زائي براي جمهوري ناب
– توزيع پول تحت عناوين صندوق و سفر استاني و اردوي زيارتي و مانند آن بين حلقه‌هاي دورتر وابستگان
3. به لحاظ منزلت اجتماعي
تأسيس ده‌ها مركز آموزش عالي و صدور انواع مدارك تحصيلي براي حلقه اطرافيان مثل ايجاد يك شبه پانزده دوره دكتري در دانشگاه امام حسين(ع):
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه در دل ارباب رفت و دكتر شد.
همان معجزه‌اي كه در مدت كوتاهي علينقي ديپلمه را دكتر سيد محمد مي‌كند.
– ايجاد ده‌ها مركز مبتني بر خرافه براي ايده ئولوژي سازي هواداران و دادن هويت و همبستگي جمعي به آنان.
هدف، ايجاد خرده فرهنگي است كه در عين احساس حقانيت بي ترديد در اعضاء، به شدت از فرهنگ اكثريت جامعه دور و جداست و مي‌تواند با آرامش وجدان سياستهاي طرد و حذف را بپذيرد.
گروه هدف اين فرهنگ سازي بخش حاشيه‌اي و اتميزه جامعه بويژه در ميان جوانان است. بديهي است كه قرباني اول چنين جرياني طبقه متوسط شهر نشين به عنوان نيروي اول توسعه گراي جامعه است. بخش نخبه طبقه متوسط شهري با مهاجرت خود ديگر كشور‌ها را آباد مي‌كنند و مابقي با تحمل حداكثر فشار منزلتي و هويتي، له و مچاله مي‌شوند.
ابزارهاي كنترل اجتماعي عبارتند از:
تبليغات سازمان يافته و هم سو، نظاميگري، عمده ساختن دشمنان خارجي و حتي دشمن تراشي و بحران سازي، تشكيل جماعات انبوه توده اي، سرگوب روشنفكران و قطع كانالهاي ارتباط نخبگان و مردم، تخريب سرمايه‌هاي اجتماعي و ايجاد ترس و بي اعتمادي.
نتيجه چنين سياستي در دراز مدت فاجعه بار است. با ادامه چنين سياستي حتي اگر به هر شكل و طريق روزي نيروهاي معتقد به مردم سالاري به قدرت برسند قادر به اداره كشور نخواهند بود، چون نه مي‌توانند اين همه قدرت سياسي اقتصادي، نظامي و منزلتي را سلب و جايگزين كتتد و نه قادرند بدون آنها كشور را اداره نمايند. اين همان اتفاقي است كه پس از حذف صدام در عراق رخ داد. اگر بعثيان بر سر كار مي‌ماندند يك فاجعه بود و وقتي حذف شدند فاجعه‌اي بزرگتر در حد جنگ داخلي رخ داد. در واقع به تدريج وضعيتي مسلط مي‌شود كه حاكمان بگويند يا همه با هم غرق شويم و جز ويرانه‌اي باقي نخواهد ماند يا مطيع شويد و تحمل كنيد !!
در اين شرايط جز مقاومت در هر شرايط و افشاگري صريح و بي پرده به هر وسيله ممكن و حداكثر استفاده از فرصتهاي باقي مانده چه مي‌توان كرد؟
دريغ است ايران ويران شود كنام پلنگان و شيران شود.