شايسته صد تحسين

عصرنو 34: نامه سخنگوي دولت به دادستان تهران، سعيد مرتضوي: «در روزنامه اي به راحتي در مقاله نوشته مي‌شود و رييس جمهور كشور را كه در داخل و خارج كشور به پاكدامني و سلامتي مالي شهره است، متهم مي‌كنند و سايتي با انتشار اخبار جعلي تمام دولت را تبهكار مالي معرفي مي‌كند و دادستان معظم تهران لابد منتظر شكايت است،اگر چنين است سخنگو و رييس شوراي اطلاع رساني دولت اعلام جرم مي‌كند… عاملان انتشار اين اخبار مجعول ظاهرا مصونيت دارند كه هر نوع افترايي را به دولتي كه شعار آن تنزه و پاكي است وارد مي‌كنند».
«اي كه در كشتن ما هيچ مدارا نكني
سود و سرمايه بسوزي و محابا نكني
نقل هرجور كه از خلق كريمت كردند
قول صاحب غرضانست تو آنها نكني»
اين روزها طبع لطيف دولت مهرورز از دست مطبوعات منتقد و اصحاب جريده سخت رنجيده است.
مرغ سخنگوي گلستان دولت از جور قلم‌هايي كه به تيري خار مي‌مانند، برحسب دستور، طاقت از كف نهاده، آواز تظلم خواهي سر داده است. مطبوعات ناسپاسي را به حد اعلا رسانده اند و دولت عشق، آماج اتهام‌هاست. وقتي دولت به كار مهرورزي دلبسته است، سقف آسمان اقتصاد و سياست داخله و خارجه و فرهنگ را مثل هسته اتم بشكافد و طرحي نو در اندازد و نفت بد بو را بنا به هزار وعده خوبان به سفره منتظران بياورد، مطبوعات از بي وفايي مي‌نويسند تا وعده‌هاي نسيه دولت را قبل از نسيان كامل نقد كنند (منظور تحليل كردن است نه پول كردن).
يعني قبل از آن كه وعده پول نفت، مثل خاطره ديدار رييس جمهور در‌هاله سبز يا سفيد (كه الان رنگش يادم نيست) با يكي از علما (كه نامش را به دليل رعايت ساحت از ياد برده ايم) از ذهن پاك شود.
واقعا آيا با استانداردهاي ظاهري و رواني جديد براي امر رياست جمهوري، توقع ما زياده خواهي نيست كه انتظار داشته باشيم رييس جمهور محترم هم شانه كردن موي خود را در مقابل خبرنگار خارجي لامذهب فراموش نكند (قسم مي‌خورم كه به عينه شاهد موهاي شانه كرده بوديم) و هم وعده‌ها و اتهام‌هاي انتخاباتي را به ياد بياورد.
البته ناشكري نكنيم. جدا فراموش شدن آن مواعيد‌هاله اي سبز رنگ، بسيار بهتر از فراموش كردن زلف سياه است. وعده‌هايي كه عمل به يكي از آنها براي گل و بلبل كردن هفت شهر عشق در دولت نهم كافي است. براي همين است كه بزرگان فراموشي را نعمت بزرگي مي‌دانند و بر هر نعمت شكري لازم است. براي همين است كه در دوره اي كه دولت سخت در كار گلستان گرفتار است بايد بر گذشته‌ها صلوات فرستاد و اتهام‌ها و انگ‌هاي قبل و بعد از انتخاب ايشان به سايرين را فراموش كرد.
اينكه شهردار قبلي و رييس جمهور فعلي همه را شيفته اخبار جديد از فساد دولت‌هاي قبلي كرده و مي‌كند، اينكه قرار بود مافياي نفتي و فهرست رانت خواران افشا شود و اتهام‌هاي غول آسا به دولت اصلاحات مستنداً اثبات شود، اصلاً چيز مهمي نيست كه بخواهيم آن را به ياد آوريم. اصلا شايد رييس جمهور از سر بزرگواري بر همه گناهان و مفاسد دولت و مديران سابق (كه فهرست آنها در جيب بغل كاپشن است)، خط نسيان كشيده باشد. الله اعلم.
فراز يكم
علماي روانشناسي حافظه را بر دو قسمت تقسيم كرده اند.
الف) حافظه موقت: كه مخصوص اطلاعات و محفوظات زودگذر قبل از انتخابات است. مثل شماره تلفن همراه وزير كشاوري كه ديگر هيچكس آن را نمي داند.
ب) حافظه دايمي يا بلند مدت: كه مخصوص محفوظات مهم و دايمي است. مثل مهرورزي.
در اينجا ارتباط علم روانشناسي با سياست، به صورت زور اين است كه همه مردم و مطبوعات بايد سوابق پيشين و اتهام‌هاي ناروا و تبليغاتي احمدي نژاد در انتخابات دور نهم را به حافظه كوتاه مدت بسپارند تا فراموش شود و حافظه دايمي خود را اختصاص به اتهام‌هاي دايمي رييس جمهور به مديران سابق بدهند. فحش‌هاي كيهان، پرتو، لثارات و شلمچه به خاتمي، قتل‌هاي زنجيره اي و ترور حجاريان و برنامه‌هاي تلويزيوني هويت و چراغ را نيز فراموش كنند. حمايت بسياري از نهادهاي انتصابي و اجماعي را كه طبق قانون اساسي مي‌بايست بي‌طرف باشند، از يك نامزد و دولت، به حافظه موقت بسپارند تا فراموش شود و در عوض اختيارات وسيع خاتمي و همكاري صميمانه قوه قضاييه و سپاه پاسداران و شوراي نگهبان و مجلس پنجم و ستاد نماز جمعه با وي را به حافظه دايمي بچپانند تا يادشان نرود نامه سخنگو به ما مي‌گويد به هيچ وجه ضرورت تكصدايي (يعني همان خفه خون عوام) و خط قرمزهاي هسته اي را فراموش نكنيد و پرونده سيصد ميلياردي شهردار سابق و هپل هپو شدن پروژه مونوريل را به حافظه كوتاه خود بدهيد تا فراموش شود.
حتما پروژه‌هايي مثل عسلويه و فرودگاه امام خميني و پرونده سازي‌هاي انجام شده براي اولي و دعواي مسلحانه براي جلوگيري از افتتاح دومي را فراموش كنيد و بشكه‌هاي آبي رنگ دور برگردان اتوبان‌هاي تهران و تابلوهاي تبلغاتي «ما چاكرتيم آقا» را فراموش نكنيد.
آزادي بيان و عقيده و قلم و انتقاد را حتي به حافظه موقت نسپاريد چون هم ذهن شما را و هم دل دولت را پريشان مي‌كند و هم اين كه اصلا دولت نهم نه قبل و نه بعد از انتخابات آن را به ياد نداشته است. اما مهرورزي را كه خيلي چيز مهم و دقيق و پرمعنايي است، دايما مثل پيام‌هاي تبليغاتي تلويزيون تكرار كنيد تا ملكه ذهنتان شود. البته دولت با مديريت قوي خود كاري خواهد كرد كه تا مدت‌ها و نسل‌ها، ثمره مهرورزي از يادمان نرود و پنبه برنامه‌ها و پروژه‌هاي اقتصادي سابق را چنان مهرورزي كند كه ديگر يادمان نيايد لحاف ملانصرالدين متعلق به كيست.
از آنجا كه سخنگوي دولت مثل رييس جمهور محترم حتما با روانشناسان ارتباط خوبي داشته اند و به اين تقسيم بندي واقفند، هم نامه فحش آلود همسر سخنگوي دولت به‌هاشمي رفسنجاني و سید محمد خاتمی را به حافظه كوتاه مدت سپرده اند و هم‌هاله سبز فسفري را. راستي يادمان مي‌آيد كه در يكي از مصاحبه‌هاي تبليغاتي رييس جمهور، ايشان از توطئه قطع برق در بعضي از استان‌هاي كشور در زمان مصاحبه ايشان خبر دادند كه همان زمان وزارت نيرو رسما آن را تكذيب كردو رسانه ملي «بي‌طرفانه» تكذيبيه را منتشر نكرد! البته حالا نعوذبالله دروغ يا راستش را نمي دانيم اگر هم كسي بداند نمي گويد، اما كاش در زمان مصاحبه رييس جمهور محترم با آن پيرمرد هشتاد و چند ساله اجنبي( كه اميدوارم به حق همان‌هاله سبز فسفري زودتر بازنشسته يا… شود) برق كل كشور و بلاد كفر و اسلام مي‌رفت تا حداقل آن يك نفري كه قصه‌هاله سبز را از زبان رييس جمهور شنيده است (نام مباركشان از ياد رفته)، به تكذيبيه سخنگوي دولت و حاشاي رييس جمهور شك نمي كرد (از اين جهت راي مرحوم مدرس به خودش هم مشكوك است) و اصلا قصه بالكل فراموش مي‌شد. حافظه موقت جايي است كه مي‌شود در آن سرمايه 50 ميلياردي سيدصادق محصولي(وزير دلخواه نفت) را جاي داد اما راي نياوردن او از مجلس هفتم اصولگرا بايد در حافظه دايم بماند تا نشانه مظلوميت دولت مهرورز و جديت مجلس اصولگرا باشد. سرمايه 50 ميليارد توماني كه براي عضو «دولتي از جنس مردم» قابل نيست!.
فراز دوم
علماي روانشناسي ضمن اشاره به حافظه، در حاشيه مطالعات خود به فرضيه وجود چيزي به نام «عقل» در انسان نيز اشاره كرده اند. يكي از كاركردهاي مهم عقل از نظر روانشناسان، محاسبه سود و زيان و پيش بيني ابزار زور در مواقع ضروري است (توالي مكرر «ز» و «ر»:دراينجا غيرعمدي است).
بر اساس ارتباط زوركي ميان روانشناسي و سياست مي‌شود انتظار داشت تا دولت نهم با استفاده از امكانات همه قوا(عقل مي‌گويد تفكيك قوا چيز مزخرفي است و يكدستي قدرت چيز خوبي است)از خود دفاع قاطع و برنده كند تا زبان دراز ياوه گويان، از انتهايي ترين بخش حلقوم بريده شود.
پس مي‌شود انتظار داشت حال كه اوضاع بلبشو است و هر روز بلبشوتر مي‌شود، بايد فكري كرد و عقل را به خدمت گرفت. حتما بايد با اوصاف فوق و اختلالات حافظه موقت در حافظه دايمي، فكري به حال مطبوعات قلم به مزد و ماهواره‌هاي ديش دريده كرد. علي الخصوص كه قضيه هسته اي مثل تب انتخابات هر روز داغ تر مي‌شود.
برعكس مساله آزادي حجاب كه رييس سازمان جهانگردي دولت جديد آن را در تركيه به كل حل كرد و حضور بانوان در ورزشگاه‌ها كه خيلي‌ها را قلقلك داد، الحق والانصاف اين يكي شوخي بردار و پز دادني نيست.
عقل حكم مي‌كند حالا كه مطبوعات موي دماغ دولتند و با هر حركت دولت يكي دو قلم كمرشكسته هم به حركت درمي‌آيند، خستگي تهيه پاسخ نه به رييس بار شود و نه به سخنگوي نازنين دولت. مي‌شود با بستن يك روزنامه، نسخه صد سوال مزاحم را يكجا پيچيد و خلاص. عقل حكم مي‌كند حالا كه در كار درد بي درمان بنزين وامانده‌ايم و مجبور به قبول حرف مديران گذشته شده ايم، بايد يك نامه اي به دادستاني زد تا دكه اين كاغذهاي اخبار را گل بگيرند تا هياهو نكنند. عقل حكم مي‌كند حالا كه در پرتو مصونيت مطبوعات همت بستن 22 روزنامه در يك هفته وجود دارد، بايد يك همت كوچك ديگر هم براي مصونيت يكي دو روزنامه مزاحم نمود و صورت تارنماها (شبكه اينترنتي) را با فيلترينگ تار كرد.
عقل دوستان كيهاني نيز از زمان آقاي محمدخان قاجار (اولين تئوريسين امنيت و آرامش به قيمت بي سوادي) تا سعيد امامي به اين راه حل ساده قد داده بود (البته عمر آغا محمدخان قاجار به خواندن روزنامه كيهان وصال نداد اما نظريه تناسخ ارواح هم براي خود نظري است).
فراز سوم
علماي روانشناسي به يك چيز رواني ديگر هم اشاره كرده اند. آن چيز علي رغم آن كه جايش در بدن معلوم نيست اما كارش از عقل و حافظه مهمتر است. آن چيز تلقين نام دارد. در اينجا با حسن نسبت به كاركرد تلقين نگريسته و آن را از حيث مثبت و مفيد بودن ارزيابي مي‌كنيم.
براساس حسن ظن و با تلقين مثبت و به حق همان‌هاله كذايي، از حاكميت يكه‌سالار و «مهرورز» انتظار مي‌رود تا اولا با به كارگيري عقل در مديريت كشور و صداقت در سياست، كشور را در‌هاله سردرگمي گرفتار ننمايند و ثانيا نقدهاي دلسوزانه منتقدان و مطبوعات اصلاح طلب را چوب لاي چرخ دولت نداند.
به نيت دوستان قديمي دولت جديد (موتلفين سابق) كاري نداريم چرا كه اصولاً نيت خواني در عقيده ما باطل است. اما نيت خود را جز اصلاح امر نخواسته و ندانسته‌ايم و سهمي را از قدرت اين دولت طلب ننموده‌ايم كه براي آن غبطه ناكامي خوريم. تنها تقاضاي مصلحانه و نقد مشفقانه همان است كه گفته شد تا آنها كه با مرض و به دليل غرض مي‌ورزند از خلق كريمه دولت شرمنده شوند و قول حافظه عليه الرحمه در مطلع اين سخن با پايان آن همخواني داشته باشد (توصيه مي‌شود شعر اول را دوباره بخوانيد).
فرود
آرزوي صميمانه ما اين است كه در پايان دوره رياست جمهوري فعلي با شعر ديگري از حافظ رييس جمهور محبوب را بدرقه كنيم.
«سخني به غرض از بنده مخلص بشنو
اي كه منظور بزرگان حقيقت بيني
ادب و شرم ترا خسرو مهرويان كرد
آفرين بر تو كه شايسته صد تحسيني».