سرمقاله – توقيف شرق

آنان كه با مطبوعات آشنا هستند به روشني ميدانند كه كمتر روزنامهاي در رعايت حساسيت ها بسيار فراتر از خطوط قرمز – كه هرروز بر شمار آن اضافه ميشود – به پاي روزنامة شرق ميرسيد و آنان كه از مسائل پشت پرده خبر دارند بهتر ميدانند كه شرق براي ادامة حيات، ناگزير از پذيرش توصيهها و دستورات و تذكرات مستمر مقامات بود و آنان كه بيشتر از اندروني قدرت خبر دارند خوب ميدانند كه مسئولان شرق در تماس و مذاكره و گفت و گو و رجوع به مركز قدرت، براي حفظ اين روزنامه از هيچ تلاشي فروگزار نكردند. شرق براي حفظ پايگاهي كه به حداقل انتظارات و نيازهاي اقشار تحصيلكرده و روشنفكر پاسخ ميداد، تا بدانجا پيش رفت كه رنجش دوستان را به خاطر سانسور مقالات و اخباري كه با هيچ قانوني مغايرت نداشت به جان خريد. با اين همه شرق يك كار نكرد و آن تقديم وتسليم خود و تبديل شدن به ابزاري بي اراده براي ترويج و تبليغ اقتدارگرايان بود. و اين خود جرم بزرگي بود.
شرق كه در افكار عمومي به وابستگي به محافل نزديك به هاشمي رفسنجاني معروف بود تعطيل شد تا روند حذف هاشمي و جريان او از قدرت گامي ديگر به پيش رود و كسي ديگر ترديد نكند كه تنها اصلاح طلبان مشمول فرايند حذف نيستند بلكه جريانهاي سياسي چه اصلاحطلب و چه تكنوكرات و چه سنتي بايد به نفع بسط و تحكيم قدرت يكه سالار اقتدارگرايان، از صحنة قدرت سياسي و اجتماعي حذف شوند.
شرق عليرغم مشي به شدت مسالمت جويانه و محتاط در عرصة روزنامه نگاري تعطيل شد تا بطلان برخي تحليلهاي ساده دلانه را در بارة شكست اصلاحات به اثبات برسد. و آناني كه اصلاحطلبان و به ويژه مجلس ششم را متهم ميكنند كه با نطقهاي پيش از دستور و طرح برخي لوايح بي دليل در برخي كانونهاي قدرت ايجاد حساسيت و نگراني كردند دريابند كه تنها وجود صداي مخالف و انديشة متفاوت براي حساسيت و نگراني كانونهاي مذكور كافي است و اگر اصل را بر عدم تحريك و حساسيت آن ها بگذارند يا بايد تمكين و بي هويتي را بپذيرند و يا با عرصة سياست وداع گويند.
شرق در شرايطي تعطيل شد كه اقتدارگرايان حاكم بر خلاف مشي خود در دورة دوري از قدرت، به بي فايده بودن استفاده از زور در عرصة فرهنگ اذعان كرده اظهار ميدارند كه 27 سال برخورد فيزيكي در عرصة فرهنگ جواب نداده است. اما در عرصة سياست و قدرت همچنان به برخورد فيزيكي و گرفتن و بستن معتقد ماندهاند و شرق تعطيل شد تا ثابت شود كه كساني كه روزي فريادهاي واشريعتا و وا اسلاماشان در قبال ناهنجاريهاي اجتماعي گوش فلك را كر ميكرد، امروز حاضرند از آن شريعت و اسلام ادعايي بگذرند اما از انحصار و يكه سالاري قدرت هرگز و تا ثابت شود كه برخلاف تظاهر به شريعت مداري مسئله نه شريعت است و نه اسلام بلكه مشكل دموكراسي است و آزادي سياسي و مدني.
شرق در آستانة انتخابات مجلس خبرگان و شوراهاي اسلامي شهر و روستا تعطيل شد تا اين تنها احزاب مؤثر اصلاح طلب نباشند كه از حق داشتن تريبون محروم باشند بلكه تمامي جريانهاي مخالف اقتدار از هر جنس بايد مشمول اين محروميت شوند و علاوه بر طرح جامع انتخابات، فقدان پايگاه رسانهاي و تبليغي رقيبان نتايج انتخابات قدرت حاكمان كنوني را تكميل و بقاي آنها را در قدرت تضمين كند.
و بالاخره شرق تعطيل شد تا خام انديشاني كه بعضاً در همين شرق مقاله نوشتند و اصلاح طلبان را متهم كردند كه در انتخابات اخلاق رقابت را زير پا گذاشتند و بزرگنمايي كردند و رقيب را مخالف آزادي معرفي كردند تا بلكه رأي بياورند، و نيز سوپر اصلاحطلبان آوانگاردي كه باز درهمين شرق در توجيه اقدامات افراطيون نوشتند كه دوران خاتمي و اصلاحات نيز بهتر از اين نبود، امروز شرمنده از اين مقايسه و قضاوت بدور از مروت و جوانمردي صحت تمامي انذارها و هشدارها نسبت به روند نامباركي كه چند سالي در اين كشور آغاز شده و هدم جمهوريت و محو آزادي را هدف گرفته است. دريابند. باش تا صبح دولتش بدمد كه اين از نتايج صبح سحر است.