سرمقاله – کابوس خاتمی

با برگزاری پرحرف وحدیث انتخابات مجلس هشتم در واپسین روزهای اسفندماه 86 و مهندسی آرای مردم دراکثریت قریب به اتفاق حوزه های انتخابیه توسط بخش های نظارت واجرای انتخابات به نظر می رسید که حامیان یکدست سازی حاکمیت تعطیلات دلچسبی را پیش رو داشته باشند. ایام فرحبخشی که به سبب عدم انتشار رسانه های مزاحم! حتی صدای اعتراض گروهها وشخصیت های اصلاح طلب ومستقل نسبت به بسیاری از تخلفات گزارش شده نیز پژواکی نیافت، چه رسد به نامزدهای آنان.
با توجه به ساز وکارها وتمهیدات اندیشیده شده توسط تصمیم گیرندگان پروژه یکدست سازی حاکمیت پیش بینی می شد که این جریان با اعتماد به نفس بیشتری سال 87 را آغاز کند اما در عمل شاهد بودیم که در چهره این جریان نه نشانی از نشاط وشادی فتح جدید به چشم می خورد ونه امید به مجلس آینده.
گویی خواب نوشین ورویای شیرین تعطیلات حامیان و وابستگان حاکمیت یکدست را کابوسی هولناک یک سره برهم زده است.برای یافتن سرمنشا این کابوس نیز احتیاج چندانی به هوش یا اطلاعات ویژه ای نیست کافی است نگاهی مختصر به رسانه های وابسته به این جریان داشته باشید تا با دیدن چهره سراسیمه و آشفته موجود از سر درون آنها آگاه شوید.
رسانه هایی که دریک ماه گذشته در کنار اخبار ریز ودرشتی که طبق روال چندسال گذشته علیه اصلاح طلبان ونیروهای مستقل مخابره ومنتشر می کردند در اقدامی هماهنگ نوک پیکان حملات خود را به سمت سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق متمرکز کرده اند.
از سویی ارگان دولت در سرمقاله خود به قلم یکی از مديران نهاد رياست‌جمهوري به تخطئه خاتمي و دولت اصلاحات پرداخته خاتمی را فاقد توانایی وآگاهی در اداره امور مملکت معرفی می کند(27 فروردین ماه) ازسوی دیگر روزنامه کیهان در شماره های سال جدید خود به طور مستمر وبه هر بهانه ممکن حجه الاسلام والمسلمین خاتمی را مورد مراحم ویژه! خود قرار داده است.[ در شماره های پس از 14 فروردین کیهان به جز دو شماره در بقیه شماره های این روزنامه اخبار تخریبی علیه رئیس جمهور سابق کشور به صورت صریح منتشر شده است]
سایت های اینترنتی جریان اقتدارگرا نیز در این ایام بیکار ننشته اند. از انتشار اخبار جعلی درباره آغاز به کار ستاد انتخاباتی جناب آقای خاتمی توسط سایت احمد توکلی گرفته تا افزایش مطالب موهن همسر سخنگوی دولت علیه سید محمد خاتمی…
در اینجا این پرسش مطرح می شود که چه اتفاقی در شرف وقوع است که اقتدارگرایان چنین برای تخریب سیدمحمد خاتمی زین ویراق کرده اند؟ و حاکمیت یکدست با چه تهدیدی مواجه شده که تصمیم گیرندگان آآن چنین شتابان به تک تیراندازان فرهنگي ورسانه اي خود فرمان حمله صادر کرده اند؟
برای پاسخ به این پرسش ها به نظر می رسد که باید به موقعیت جریان محافظه کار در جغرافیای سیاسی کشور توجه کرد. با مداقه بر موقعیت این جریان وهمچنین انتخابات آتی ریاست جمهوری که بی شک بر تمام تحولات سیاسی امسال سایه خواهد افکند می توان به این نتیجه دست یافت که که جریان محافظه کار با دو بحران اساسی مواجه شده است:
بحران درونی- امسال برای جریان محافظه کار سال دشوار وحیاتی است. باید دید که در پایان سال چه کسی در جنگ قدرت این جریان پیروز شده به عنوان نامزد نهایی انتخابات ریاست جمهوری معرفی خواهد شد؟ تا کنون نام افرادی چون علی لاریجانی، حدادعادل، ضرغامی، قالیباف و ولایتی بیش از دیگران در اخبار به گوش می رسد. باید دید که این جناح توانایی اجماع بر روی یک فرد را خواهد داشت؟ آیا اجماع با دستور از بالا ایجاد خواهد شد یا مانند انتخابات ریاست جمهوری نهم این جریان با چند نامزد به میدان خواهد آمد؟
بخشی از جریان مخالف اصلاحات خواهان حمایت از احمدی نژاد در انتخابات آتی است. اما نوع عملکرد احمدی نژاد در سه سال گذشته وهمچنین شيوه برخورد وی با دوستان وهمفکران خویش باعث شده تردید های جدی در زمینه حمایت از وی حداقل در طیف محافظه کار به وجود آید[در سه سال گذشته به کرات شاهد بودیم که احمدی نژاد برای کاهش فشار پیامدهای عملکرد خود با اتهامات واهی به دیگران از پذیرفتن مسولیت نتایج مترتب از عملکرد خود شانه خالی کرده است. در ابتدا دولت های گذشته مورد اتهام قرار می گرفتند پس از آن بخش های عقلگرای جریان محافظه کار ودر آخرین مرحله از این فرافکنی ها وزرای زیر دست ایشان متهم به کار شکنی شده اند… با این اوصاف باید به محافظه کاران حق داد که نتوانند به راحتی برای چهار سال دیگر به احمدی نژاد وحوارویون وی اعتماد کنند].
اینکه جریان با سابقه محافظه کاران ریسک پیوند زدن سرنوشت خود واحمدی نژاد را می پذیردیا نه؟ پرسشی است که تحولات آینده به آن پاسخ خواهد داد …
بحران بیرونی- با گذشت سه سال از عمر دولت نهم وآشکار شدن نتایج بسیاری از اقدامات این دولت شاهدیم که با بغرنج تر شدن فضای اقتصادی، اجتماعی وسیاسی کشور سطح نارضایتی عمومی در كشور در حال افزایش است.
از سویی احمدی نژاد در توجیه افزایش لجام گسیخته قیمت ها ورشد نرخ تورم اعلام می کند که با قطعنامه های شورای امنیت قرار بود تورم به بیش ار 70 درصد برسد ومن به یاری دولتم ان را در حد بیست درصد نگه داشته ام[ ایشان پیش از این قطعنامه های شورای امنیت را مشتی کاغذ پاره می نامیدند. باید دید که عموسام در این کاغذ پاره ها که نتیجه محتوم سیاست های ماجراجویانه دولت نهم بود چه وردی نوشته است که قرار بود به وسیله آن ایران با تورم 70 درصدی روبه رو شود وباز جای شکرش باقی است که به مدد هاله نور توانسته ایم از دو سوم آثار خبیثه آن در امان باشیم]. از سوی دیگر کاهش چشمگیر شرکت کنندگان در انتخابات مجلس و کاهش میزان حمایت مردم از کلیت جریان محافظه کار نیز زنگ خطر را برای این جناح به صدا در آورده است. جرياني كه به مدد پايگاه 13 درصدي خود بر همه اركان قدرت ايران چنگ زده است. به نظر می رسد حتی سکانداران جریان مورد حمایت دولت در مجلس نیز دریافته اند که کشتی مجلس هشتم ودوت نهم در دریای طوفانی مواج مشکلات امیدی به یافتن ساحل ندارد. مشکلاتی که بخش عمده آن محصول مشترک دولت نهم ومجلس هفتم است از» حذف قطب نما» گرفته تا» شکستن فانوس های دریایی»سکان ولنگر و…این دو بحران بزرگ باعث شده که جریان محافظه کار با از دست دادن اعتماد به نفس به این نتیجه منطقی دست یابد که در صورت راهیابی یکی از چهره های محبوب اصلاح طلب به انتخابات ریاست جمهوری باید با این مسند وداع کند.
اين تحليل حتي از زبان برخي از سران جريان محافظه كار نيز به صراحت بيان شده است .به طور نمونه مريم بهروزي دبيركل جامعه زينب در گفتگو با ايسنا با تحليل شرايط موجود پيش بيني کرد اصلاح طلبان پيروز انتخابات رياست جمهوري دهم باشند وي تاكيد مي كند ترکيب مجلس هشتم تاثيري در انتخابات رياست جمهوري آينده نخواهد گذاشت. تجربه نشان داده است وقتي مجلس و دولت صد درصد از يک جناح بوده اند، انتخابات رياست جمهوري به صورت برعکس رقم خواهد خورد…(اول ارديبهشت ماه).
با این توضیحات شاید بهتر بتوان شدت يافتن خط تخریبی رسانه های اقتدارگرا علیه سیدمحمد خاتمی را توجیه کرد. خطی که احتمالا در هفته های آینده توسط بخش های مختلف رسانه ملی وبه ویژه بخش خبری بیست وسی شبکه دوم سیما پیگیری خواهد شد.
در اين جا بايد به دو نكته مهم اشاره كرد كه با توجه به ان مي توان از شدت يافتن پرو‍ژه تخريب خاتمي، معاني تازه اي يافت.
نخست اينكه جريان اقتدارگرا پذيرفته است که با وجود سیل گسترده اتهامات وسیاه نمایی هايي که در سه سال گذشته توسط رسانه ها وتریبون های رسمی علیه خاتمی ویاران وی در جریان بوده است باز او و یارانش مورد وثوق ترین نیروهاي فعال سياسي در جامعه امروز ایران به شمارمی روند ودوم اينكه هرچند رئیس جمهور سابق کشورمان به درخواست هاي مكرر خیل گسترده نخبگان وتوده ها برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دهم پاسخ منفی داده است ،ولي مردم هنوز در بخش هاي روشن ذهن خود براي جلوگيري از تخريب آينده ملك وملت، چشم به خاتمي دارند.
مي توان با اطمينان بيان داشت كه بسياري ازشيفتگان حاكميت يكدست با وجود در آغوش كشيدن شاهد يكدستي حاكميت، هنوز با يادآوري حركت مردم در انتخاب خاتمي، بر چهره خود عرق سرد مي بينند وتنها كابوس شان در بيداري وخواب ، وقوع دوم خردادي ديگر است.