از مسعود رجوي تا فاطمه رجبي: همه در كابوس

فاشيسم، خاستگاه مسعود رجوي، رييس منافقين عزادار صدام، و همچنين خاستگاه خانم فاطمه رجبي، همسر سخنگوي بي‌خبر از نوآوري و تغيير دولت احمدي‌ن‍ژاد است و در اين خاستگاه مشترك، سيد محمد خاتمي، كابوس مشترك آنها است.
اينان حتي هنگامي كه خاتمي، رييس جمهور دوران اصلاحات، ديگر 3 سال است رييس‌جمهور نيست، همچنان هر دو با رفتاري مشترك، از آن بيم دارند كه سيد محمد خاتمي بار ديگر در انتخابات رياست جمهوري حضور يابد و به پيروزي رسد. مگر در آن 8 سال اصلاحات، چه گذشت و در اين 3 سال چه شده‌است كه اين كابوس 11 ساله، اردوگاه فاشسيم را رها نمي كند؟
قضيه از اين قرار است كه در دوم خرداد 1376 هجري خورشيدي هنگامي كه ملت ايران شركت سي ميليوني در انتخابات و با راي 20 ميليوني خود به سيد محمد خاتمي، وي را به رياست جمهوري اسلامي ايران انتخاب كرد و بدون رودربايستي، از تلاش حكومت براي رسميت بخشيدن انتصاب به جاي انتخاب، جلوگيري كرد و با اين راي، حماسه دوم خرداد را براي هميشه در تاريخ اين ملت جاودان، ماندگار كرد، خاتمي، كابوسي شد براي دشمنان حركت اصلاحي اين ملت. چه آنان كه تلاش مي‌كردند جمهوري اسلامي را به حكومت اسلامي مورد نظر و خواست و اراده آمرانه خويش، تبديل كنند و چه آنان كه جمهوري اسلامي را اصلاح‌ناپذير مي‌خواندند و مي‌خواستند.
از آن هنگام، نزديك به 11 سال مي‌گذرد، خاتمي 4 سال بعد با راي پرافتخارتر و پرشمارتر ملت ايران، يكبار ديگر به رياست جمهوري رسيد و در آن 8 سال، دو دوره رياست جمهوري خود را پرفراز و نشيب و هر 9 روز با يك بحران، اما پرافتخار گذراند. افتخاري كه پس از وي، روز به روز براي موافقان و مخالفان منصف وي، آشكار و آشكارتر شده، به ويژه با توجه به عملكرد حاكمان كنوني.
در دوم خرداد 76 بود كه مسعود رجوي، براي نخستين بار، پيروزي سيد محمد خاتمي را «فتنه خاتمي» خواند و گفت خاتمي با اين پيروزي، جمهوري اسلامي را از سقوط نجات داد و از اين رو، سيد محمد خاتمي و ملت ايران كه او را به پيروزي رسانده بود، سزاوار دشمني و انتقام دانتس و بلافاصله پس از آغاز رياست‌جمهوري خاتمي پس از ؟؟؟ 15 سال، فعاليت تروريستي در داخل كشور را مجدداً آغاز كرد.
در اين سوي اردوگاه فاشيسم نيز، خانم فاطمه رجبي، كه آن روزها، داشت آرام آرام، بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شد، ميدانداري خود را آغاز كرد. وي، نيز كه در مسير بزرگ شدن، مصونيتي آهنين از سوي از ما بهتران! دريافت كرده بود، پس از تخريب وترور شخصيت بسياري زا سرمايه هاي انقلاب و نظام، خاتمي را هدف تخريب و نشانه انواع تهمت‌هاي خود قرار داد. فاطمه رجبي در ادامه اين مسير با پيروزي احمدي‌نژاد، نامزد مورد علاقه‌اش در انتخابات، شايد به منظور كمك همسرش آقاي الهام، كه به سخنگويي دولت يار انتخاب شده بود، سخنگويي بخش تخريب همه منتقدان احمدي‌نژاد را عهده‌دار شد، منتقداني كه در سايه شكوفاشدن دولت احمدي‌نژاد، شمارشان روز به روز بيشتر و بيشتر مي‌شدند و مي‌شوند.
در اين ميان، انتخابات مجلس هشتم نيز فرارسيد و خاتمي و يارانش به ميدان آمدند به اميد اصلاح نظام و آن كه تصميم حكومت در برگزاري انتخابات، شوخي با مردم نباشد. گر چه اين انتخابات، بازي يك طرفه‌اي شد به سود حاميان حاكمان كنوني، دست كم در بيشتر حوزه‌ها، برنده‌اش از قبل معلوم بود و گوش حاكمان هم، بدهكار هشدارها و تذكرات خيرخواهانه، از جمله خاتمي نبود، اما حضور خاتمي تا اين حد هم در انتخابات، براي خانم فاطمه رجبي و دوستان بسيار نگران كننده بود.
خانم رجبي و آمران وي، كه از آن بيم داشتند و بيم دارند خاتمي براي انتخابات رياست جمهوري به صحنه بيايد، چرا كه بي ترديد توان مسابقه در با وي را در خود نمي‌بينند، با آن كه خاتمي بارها نامزدي خود را تكذيب كرده است، حضور خاتمي را به عنوان حامي اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس هشتم و هشدارها و تذكرات وي را، آماده كردن مردم براي كانديداتوري سيد محمد خاتمي در انتخابات دهم رياست جمهوري، ارزيابي كردند و ترس خود را از آن نشان دادند. از اين رو بود كه همسر سخنگوي دولت، دو باره دست به كار شده و هشدارها و اعتراضات خاتمي را فتنه و فتنه‌گري خواند و… او همچنان بر همان طبل مي‌كوبد.
في‌الحال، كه اوضاع به كام اين زن و شوهر سخنگو است، يكي از چند شغله بودن شوهر دفاع مي‌كند و بر مخالفان اين چندپيشگي در حريم قدرت مي‌تازد و ديگري از رسايي نوشته‌ها و مطالب سراسر تهمت همسر، در تخريب آن چه غير احمدي‌نژادي است دفاع مي‌كند، اما در پس اين دفاع لرزان، ترس از آينده و روزي كه پرده‌ها در نزد خدا كه نه، نزد بندگان نجيب خدا بيفتد، به خوبي نمايان است. آنان با خود مي‌گويند… واي اگر از پي امروز بود فردايي؟