ديپلماسي لرزان و مذاكره پنهان

كساني كه در آينده اي دور تاريخ روابط ايران و ايالات متحده آمريكا را مطالعه و بررسي خواهند كرد بي گمان به نكته اي در خور نظر و جالب توجه در اين روابط دست خواهند يافت كه شايد ناظران امروزي روابط ايران و آمريكا قادر نباشند بدان ظرافت چنين نكته اي را تحليل كنند. اين نكته كه البته بيشتر در جامعه سياسي ايران اثر گذار بوده است تا جامعه سياسي آمريكا، نقشي موازنه قدرت داخلي در اين زمينه ايفا كرده است. روزگاري در جامعه ايران، آمريكا مظهر شرارت، استكبار و زورگويي بود. اين نگاه نه تنها نزد و تلافي‌جويانه نخبگان و بزرگان انقلاب و تقريباً تمام گروهها و احزاب سياسي بلكه نزد مردم كوچه و بازار نيز عموميت داشت. از اين رو اشغال سفارت آن كشور در تهران به تعبير بسياري از مورخين معاصر به عنوان يك عمل ارزشي محسوب گرديد و از اين رو اشغال كنندگان سفارت به محور مهمي در ساختار جديد قدرت تبديل شدند. از آن تاريخ تا گذشت يك دهه تمام مظاهر مبارزه با آمريكا در جامعه ايراني به مثابه يك عنصر قدرتمند و صاحب نفوذ عمل مي كردند و به زباني ساده تر هر كه بامش (شعارهاي ضد آمريكاييش) بيشتر بود برفش ( منافعش در قدرت) نيز بيشتر مي‌شد؛ اما پس از فروكش كردن تب انقلاب و پايان جنگ 8 ساله با عراق اين ارزش با گذشت زمان به تدريج در سطح جامعه تغيير كرد و بسياري از نخبگان نظرات خود را در جزييات، تعديل كردند و متناسب با آن تعديلات نيز جايگاه خويش را از دست دادند. با اين حال گرچه عرضه شعارهاي ضد آمريكايي و مبارزه با استكبار همچنان به مثابه يك ارزش در ميان بسياري از نخبگان مقامات رسمي وجود داشته و دارد، اما تلاشهاي نامحسوس براي برقراري رابطه با آمريكا و بهبود مناسبات بتدريج جايگزين روش‌هاي گذشته شد و از اين رو دولتهاي پس از جنگ هر يك درصدد اصلاح روابط دو كشور برآمدند، زيرا هر دولتي اين توفيق را مي يافت تا روابط ايران و آمريكا به حالت عادي بازگرداند و رابطه خصمانه را به رابطه اي عادي بدل سازد بدون شك جايگاه سياسي خويش را در جامعه تثبيت كرده بود.
در اين نوشتار قصد پردازش تحليلي اقدامات دولتهاي گذشته را در باب برقراري رابطه يا مذاكره با آمريكا نداريم، بلكه كوشيديم تا در مقدمه اي مختصر ذهن خوانندگان عزيز را نسبت انگيزه تلاشهايي كه امروز براي مذاكره و ايجاد رابطه با آمريكا صورت مي گيرد آماده سازيم.
محمود احمدي نژاد شايد با درك همين واقعيت از زمان روي كار آمدن، عليرغم موضع گيري هاي تند بين المللي خويش تلاشهاي محسوس و نامحسوس بسياري براي برقراري رابطه با آمريكا و انجام مذاكره صورت داده است. حضورهاي متعدد وي در اجلاسهاي سازمان ملل متحد در نيويورك و برگزاري جلسات حاشيه اي با مقامات مسئول و غير مسئول آمريكايي، رسميت بخشيدن به مذاكره با امريكا در جريان مذاكره بر سر عراق و ابداعاتي چون ارسال نامه سرگشاده به رييس جمهوري آمريكا و موارد مشابه ديگري از اين دست بخوبي نشان مي دهد كه دولت احمدي نژاد با حمايتهاي مسئولان عالي نظام پروژه برقراري رابطه با آمريكا را بر خلاف اظهارات و شعارهاي ضد امريكايي در بخش سياست خارجي دنبال مي كند. در اين ميان و در حالي كه اين فرضيات در ذهن تحليلگران نقش بسته بود گفت و گوي دكتر هوشنگ امير احمدي رييس شوراي روابط ايران و آمريكا با هفته نامه شهروند امروز در خصوص ملاقاتهاي وي با احمدي نژاد و پاره اي ديگر از مسئولان نظام و توصيفاتي كه وي درباره احمدي نژاد بكار برده است فرضيه ما را بخوبي تقويت كرده است. امير احمدي به شهروند امروز گفته است كه در نيويورك 4 يا 5 بار با احمدي نژاد ديدار داشته است.وي همچنين به شجاعت احمدي نژاد اشاره كرده و در مقايسه با خاتمي «جسارت» وي را ستوده است. درباب اين گفت و گو و سياست پيدا و پنهاني كه دولت نهم در سياست خارجي خود دنبال مي كند اشاره به چندين نكته خالي از فايده نيست:
1. اصلاح طلبان همواره از تلاشهايي كه از سوي نظام جمهوري اسلامي براي تنش زدايي در عرصه سياست خارجي و بويژه بهبود مناسبات ايران و آمريكا صورت مي گيرد صرفنظر از اينكه توسط چه دولت يا چه مقامي صورت گيرد استقبال كرده و خواهند كرد، مشروط بر انكه اين تلاشها به صورت شفاف صورت گيرد و منافع ملي ايران نيز در آن لحاظ گردد. هرچند اصلاح طلبان بخاطر اين تفكر بارها برچسب هاي مختلف خورده و انگ آمريكايي بودن و بيگانه دوستي را پذيرا شده اند . با اين حال اصلاح طلبان هيچگاه بر اساس فرضيه مطروحه در اين مقاله، تلاشهاي صورت گرفته را تضعيف نكرده اند.
2. برقراري رابطه با آمريكا نيازمند ملزوماتي است كه پيش از تلاش براي انجام آن بايد آنها را مهيا ساخت. از اين رو نمي توان از يك سو در سطح بين المللي شعارهاي تند سر داد و همه جامعه جهاني را به مبارزه طلبيد و از سوي ديگر درصدد مذاكره و رابطه با كشوري بود كه طرف مخاصمه با ما قرار دارد.
3. اگر قرار است افرادي نقش ميانجي و واسطه را براي برقراري رابطه ميان ايران و آمريكا بازي كنند بدون شك افراد و گروههاي موثر تر و ذي نفوذتري نيز وجود دارند كه دولت جمهوري اسلامي مي تواند از توان اين افراد استفاده كند. افرادي چون دكتر هوشنگ امير احمدي در اندازه اي نيستند كه بتوانند نقشي در اين ميان بازي كنند.
4. بسياري از طرفداران دولت نهم از جمله روزنامه كيهان كه يد طولايي در شعار «مبارزه با امريكا و آمريكا ستيزي» دارند و همواره از هوشنگ امير احمدي به عنوان دلال صهيونيسم ياد كرده‌اند درباره اين موضوع موضع روشني اتخاذ نكرده اند، بويژه اينكه نامبرده به ايران مراجعت كرده و به ادعاي خويش با تعدادي از مسئولان نيز ديدار داشته است.
با اين اوصاف بايد گفت دولت نهم در واقع با بهره مندي از رانت موجود كه همانا مبسوط اليد بودن در انجام بسياري از اموري است كه در دولتهاي گذشته «خط قرمز» نظام محسوب مي‌شدند، فرصتي را كسب كرده كه دولتهاي گذشته هيچگاه از آن بهره مند نبودند. حمايتهاي بي دريغ و بي‌سابقه رهبري نظام از دولت نهم بويژه در بخش سياست خارجي و اشارات متعدد مقامات دولت نهم به اين حمايتها، زمينه بكري را براي دولت كنوني فراهم ساخته است، اما متاسفانه ناشي گري در مديريت روابط خارجي اين فرصت را از كشور گرفته است.در واقع اگر شرايط موجود به درستي مديريت و منافع كلان كشور در آن لحاظ مي‌شد، دولت موجود مي توانست از رانت موجود نهايت بهره را برده و در عين حال اقدام مهمي را در عرصه روابط خارجي به نام خود ثبت كند و نظام را از معضلي بزرگ نجات دهد؛اما ديپلماسي رفاقتي و حب و بغضهاي شخصي تا كنون مانع تحقق چنين امري شده است. دليل روشن آن نيز سياست بيگانه دوستي و خودگريزي دولتمردان نهم است. كساني كه حاضرند با بيگانگان ساعتها مذاكره كنند و كساني را كه دشمن و صيهيونيست خطاب كرده اند واسطه اين مذاكرات قرار دهند.
براستي چه نيك بود رسانه هايي كه مدتها به دنبال افشاي مذاكرات موسويان بودند، مذاكرات موسويان درباره مسائل هسته اي را با مذاكرات احمدي نژاد با هوشنگ امير احمدي همزمان منتشر مي كردند تا افكار عمومي خود بتواند قضاوت كند.