حمله به حسينيه دراويش در سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي

طبق اخبار منتشره روز بيستم آبان ماه، يك بار ديگر حسينيه‌ي دراويش گنابادي در بروجرد مورد حمله قرار گرفت و به آتش كشيده شد. در اين حمله تعدادي زخمي و حدود 180 نفر بازداشت شدند. در اخبار رسانه‌هاي دولتي گفته شد كه گويا دراويش بروجرد به مسجدي كه نزديك حسينيه بوده با سنگ و چوب حمله كرده و ضمن مضروب‌نمودن نمازگزاران، مسجد را تخريب كرده‌اند و اين اقدام منجر به اعتراضات مردمي شده و لذا نيروهاي انتظامي 180 نفر از حمله‌كنندگان به مسجد را بازداشت نمودند!
وليكن وزير كشور طي نامه‌اي كه در روزنامه‌ها درج گرديد، در خصوص شروع حادثه گفت: «در حادثه بروجرد به‌د نبال آسيب رسيدن به درب ورودي مكاني متعلق به دراويش،‌عده‌اي از اهالي مورد تعرض دراويش قرار گرفته و مضروب مي‌شوند و چند ساعتي به گروگان درمي‌آيند كه با وساطت مسئولان رها مي‌گردند. به دنبال اين ماجرا اهالي در مسجد تجمع نموده و اعتراض مي‌كنند و ضرب و شتم و هتك حرمت چند نفر از اهل مسجد و امام جماعت آن را برنمي‌تابند و اصرار بر تعطيلي مكان موصوف و برخورد با متخلفين مي‌نمايند.»
البته وزير كشور توضيح نمي‌دهد كه حمله‌كنندگان به حسينيه چه كساني بودند و توسط چه شخصي و يا گروهي توجيه و تحريك شدند و دستور حمله به حسينيه با چه هدفي صادر شد، امام جماعت مسجد چه نقشي در اين ماجرا داشت و محركين چه ارتباطي با احزاب پادگاني داشتند؟
وزير محترم كشور همچنين در نامه خود آورده است: «تلاش شده كه دارويش از حسينيه بيرون رفته و معترضين نيز متفرق گردند وليكن تعدادي از دراويش حسينيه را ترك نكردند». وزير كشور در ادامه آورده است: «متاسفانه با سنگ‌اندازي گسترده و برخورد طرفين حادثه اوج مي‌گيرد و منجر به زخمي‌شدن تعداد وسيعي از اهالي محل مي‌شود كه اين وضعيت منجر به حمله اهالي به مكان موصوف و تخريب و آتش‌گرفتن بخشي از آن مي‌گردد».
چه خوب بود وزير محترم كشور توضيح مي‌داد كه چرا مامورين انتظامي تنها نظاره‌گر حمله به حسينيه دراويش و آتش‌زدن و تخريب آن بودند و چرا هيچ‌يك از معترضين به دارويش در ميان 180 نفر دستگيرشدگان نبودند؟
آيا وزير محترم كشور اطلاع دارد كه از مدت‌ها قبل در شهر بروجرد عده‌اي از مسوولين به بهانه‌هاي مختلف به دنبال تخريب حسينيه دراويش بوده‌اند؟ آن‌چنان كه گفته مي‌شود در سي مهر 85 چندين دستگاه لودر، شهرداري جهت تخريب حسينيه به محل آمده و حدود 20 متر از ديوار حسينيه را تخريب كرده‌اند و به علت مقاومت دراويش موقتاً از تخريب حسينيه منصرف شده و از طريق قانوني به‌دنبال تصرف و تخريب برآمدند، اما ديوان عدالت اداري حكم عدم تخريب حسينيه را در تاريخ صادر نمود.
انتشار و توزيع شبنامه و اعلاميه و تراكت‌ها در سطح وسيع در شهر بروجرد و ايراد اتهامات متعدد به دارويش با پخش وسيع نظر يكي از علماي قم در مذمت صوفيان و ترك رابطه و معامله با آنها، جمع‌آوري طومار و اخذ امضا از مردم براي نشان‌دادن رضايت مردم بروجرد از برخورد با حسينيه و دراويش و بالاخره شعارنويسي بر در و ديوار جهت تهييج احساسات مردم، مقدمه ماجراي 20 آبان و حمله به حسينيه دراويش بود.
چه خوب بود وزير كشور در نامه خود روشن مي‌كرد كه حسينيه مذكور پس از خارج شدن دارويش به دستور چه كساني و توسط چه نيرويي به طور كامل تخريب گرديد و مصوبات شوراي تامين استان در اين مورد چه بوده است؟
انتظار مي‌رفت در سال موسوم به سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي، اگر با منتقدين سياسي دولت هم‌چنان برخوردهاي حذفي و تنگ‌نظرانه ادامه دارد، لااقل گروه‌هاي غيرسياسي كه هم‌عقيده و هم‌مسلك حزب حاكم نيستند، از تعرض مصون باشند.
آيا با تعرض و يا تخريب حسينيه دراويش و يا مساجد اهل سنت مي‌توان به مسلمانان جهان اعلام داشت كه فريب دشمنان اسلام را نخورده و به‌جاي اختلاف و نزاع مابين خود به دنبال انسجام اسلامي باشند؟
طي دو سال حاكميت دولت‌آقاي احمدي‌نژاد بارها صوفيان و دارويش مورد تعرض قرار گرفته و عبادت‌گاه‌هاي آنها تخريب شده است. حمله به حسينيه نعمت‌اللهي‌ها درقم و تخريب حسينيه و بازداشت بسياري از پيروان اين فرقه آغاز اقداماتي از اين دست بود و نشانگر اين موضوع بود كه اقتدارگرايان تنها در عرصه سياسي به‌دنبال يك‌دست كردن حاكميت نمي‌باشند، بلكه در تمام عرصه‌ها اين سياست را دنبال مي‌كند.
در ابتداي پيروزي انتقلاب بعضاً تحركاتي عليه دراويش صورت مي‌گرفت وليكن از آنجا كه دولت و حكومت در به‌وجود آوردن اختلافات و يا تشديد منازعات دخالتي نداشتند، مشكلات به‌وجود آمده به سرعت و با دخالت مسئولين سياسي و امنيتي فروكش كرده و منازعات پايان مي‌يافت. در اين مورد حتي نقل‌قول‌هايي از حضرت امام موجود است كه منجر به كاهش اختلافات و همزيستي فرق مختلف در مناطق غرب كشور شد. البته حضرت امام با توجه به روحيه و قريحه عرفاني جدا از مصلحت حكومتي، نسبت به برخي از فقها با نگاه مثبت‌تري به پيروان طريقت مي‌نگريست.
پس از رحلت حضرت امام و قدرت‌گرفتن تفكر سعيد امامي‌ها در دستگاه امنيتي برخورد نرم‌افزاري با دارويش آغاز و تلاش شد تا با پيداكردن نقطه‌ضعف از برخي پيروان و مبلغان اين فرقه‌ها و سپردن آنها به دستگاه قضايي، موجبات بدنامي آنها شد و از جهت قانوني مستمسكي جهت ايجاد محدوديت براي آنها فراهم گردد.
در دوران اصلاحات چون دولت آقاي خاتمي منادي گفت‌وگوي تمدن‌ها بود، اساس تعامل دولت‌با گروه‌ها و دسته‌جات بر دوستي و مودت قرار داشت و اگر بعضاً اختلافاتي به‌وجود مي‌آمد و يا تحركي در منطقه مشاهده مي‌شد، به گونه‌اي قانونمند و با كمك نمايندگان دولت به سرعت حل مي‌شد.
در جهان كنوني به استثناي معدودي از كشورها، دولت‌ها و حكومت‌ها تنها در صدد حفظ نظام سياسي حاكم بر كشور خود مي‌باشند و لذا مردم عموماً به لحاظ دين، مذهب، نوع تفكر و حتي رفتار اجتماعي آزادند و نظارت بر عملكرد دسته‌جات ديني و مذهبي و يا… فقط در مواردي كه مشكوك به تضعيف و يا نابودي نظام سياسي حاكم باشد، اعمال مي‌گردد.
از جمله كشورهايي كه جدا از حاكميت غيردمكراتيك و مستبد، نسبت به تفكر و عقايد شهروندان خود حساس بوده و به‌جز ايدئولوژي حاكم هيچ‌گونه عقيده مخالفي را تحمل نمي‌كردند، مي‌توان به حكومت ساقط شده طالبان اشاره كرد كه به زعم خود در صدد بودند خلافت اسلامي را برپا نمايند و يا دولت عربستان سعودي كه با تبليغ رسمي مسلك وهابيت هرگونه عقيده‌اي را به شدت سركوب مي‌نمايد و از فعاليت فرق مختلف اهل سنت و يا تصوف و شيعيان ممانعت به‌عمل مي‌آورد. حكومت اسرائيل نيز به‌دليل اعتقاد به برپايي دولت بزرگ يهوديان صهيونيست به مثابه يك دولت ايدئولوژيك،‌مانع تبليغ هرگونه عقيده‌اي به‌جز عقايد رسمي مورد قبول نظام حاكم مي‌شود.
همچنين كشور چين علي‌رغم گشودن درهاي كشور بر روي سرمايه‌داران غربي هم‌چنان عقايد شهروندان خود را كنترل مي‌كند و لذا تبليغ هرگونه عقيده و تفكر مخالفي را ممنوع نموده است كه اين نظارت تا سرحد بازداشت مبلغان و پيروان يك نوع مكتب رزمي كه گرايش به نوعي عرفان چيني دارد نيز پيش رفته است.
متاسفانه در كشور ما عملكرد مسئولين در دو سال گذشته به گونه‌اي بوده است كه از نگاه ناظران خارجي جمهوري اسلامي در زمره كشورهايي قرار مي‌گيرد كه به‌جز ايجاد محدوديت براي منتقدين و مخالفين سياسي، امكان و اجازه فعاليت به دسته‌جات و فرق مذهبي دگرانديش را نمي‌دهد كه البته چنين عملكردي مغاير اهداف نظام جمهوري اسلامي و آرمان حضرت امام (ره) مي‌باشد.
در پايان لازم است در خصوص برخورد با اهل تصوف نكاتي را به دلسوزان كشور يادآور شويم:
اولاً، به‌خاطر داشته باشيد كه تشيع به‌واسطه‌ي تصوف در ايران رسميت پيدا كرد زيرا صفويه كه از سلسله صوفيه بوده و به شيخ صفي‌الدين اردبيلي مي‌رسند و از شاخه‌هاي سلسله معروفيه محسوب مي‌گردند، شيعه را مذهب رسمي اعلام نمودند. علامه مجلسي صاحب بحارالانوار در اين مورد مي‌گويد: «ظهور و بروز اين دين مبين اولاً از حسن سعي آن پادشاه – شاه اسماعيل – جنّت آرامگاه شده كه از آباي كرام خود به طريق صوفيه حقّه از عبادت و رياضت و قناعت و عزلت و ترك دنيا موافق شرع انور رفتار مي‌كردند».
ثانياً بسياري از متفكران مسلمان و فلاسفه اسلامي مانند ملاصدرا، حاج ملاهادي سبزواري و مرحوم علامه طباطبايي هر يك به نوعي گرايشات صوفيانه داشته‌اند. هم‌چنين چهره‌هايي چون مولانا و حافظ كه از مفاخر ملي ما هستند، از جمله عرفاي بزرگ و اهل تصوف محسوب مي‌گردند.
ثالثاً نيمي از مسلمانان جهان (شبه قاره هند، چين، آفريقا و…) چون از طريق تصوف (بويژه صوفيان ايراني) مسلمان شده‌اند اكثراً اسلامشان صوفيانه بوده و به همين جهت علاقه بسيار به ايران و فرهنگ ايراني دارند، قطعاً علما و مراجع عاليقدر قم به خوبي به اين موضوع واقف هستند كه صوفيان اهل سنت در بسياري از كشورها (از جمله در هند و پاكستان فرقه برلوي‌ها در افغانستان گيلاني‌ها و حشتميه‌ها و…) در برابر موج ضديت با تشيع و اهل بيت، بعضاً تا پاي جان ايستادگي نموده و مانع تلاش‌هاي ضد شيعي و ضد ايراني سلفي‌ها و وهابي‌ها گرديدند.
حال با توجه به همه موارد مطروح مي‌توان گفت كه برخوردهاي اخير اقتدارگرايان با مخالفان و در مورد حاضر با دارويش نه تنها با روح اسلام ناسازگار است كه برخلاف مصالح نظام و انقلاب و مذهب تشيع است. فراموش نكنيم كه شيعيان در جهان اسلام در اقليت‌اند و لذا چگونگي رفتار ما با صاحبان عقايد مذهبي ديگر در نوع تعامل مسلمين و كشورهاي مختلف با شيعيان، موثر خواهد بود.
يادداشت فوق را با نقل قولي از استاد علامه طباطبايي قدس‌الله نفسه به پايان مي‌بريم: «اين مشروطيت و آزادي و… اين ثمره را داشت كه ديگر درويش‌كشي منسوخ شود و گفتار عرفاني و توحيدي، آزادي نسبي يافته است». زندگي‌نامه‌علامه مرحوم ابوالحسن شعرائي، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، تهران، 1384، ص 165.