چرا سياه نمايي؟

تا پايان يافتن دوره رياست‌جمهوري آيت‌الله هاشمي به دليل عدم تكميل فرايند افتراق در عرصه فعاليت سياسي، رقابت دو جناح عمده سياسي كشور به سطح انتخابات رياست‌جمهوري ارتقا نيافته بود و در نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري برخلاف مجلس شاهد رقابت جدي دو جناح مذكور نبود. در نتيجه رئيس‌جمهور جديد از منظر رقابت سياسي و جناحي به عملكرد سلف خود نمي‌نگريست و تمايل به نقد آن نداشت زيرا اصولاً عملكرد دولت‌ها به حساب نظام گذاشته مي‌شد و مسووليتي متوجه دو جناح اصلي كشور نبود.
مردم نيز به دليل شرايط خاص اوايل انقلاب و وجود جنگ تحميلي به دنبال طرح مطالبات خود و متعهد ساختن احزاب و نامزد رياست‌جمهوري ايشان به عمل به تعهدات خود پس از پيروزي در انتخابات نبودند. از اين دوره به بعد با پايان يافتن جنگ از يك‌سو و افتراق‌يابي بيشتر عرصه سياسي اجتماعي از سوي ديگر رقابت‌هاي سياسي به انتخابات رياست‌جمهوري نيز گسترش يافت. در نتيجه نامزدهاي رياست جمهوري در احزاب حامي ايشان ناگزير از ارائه برنامه و اعلام تعهد به اجراي آن و حل مشكلات مردم در صورت پيروزي شدند انتخابات دوم خرداد 76 در چنين شرايط متحولي انجام شد و اهداف و برنامه‌هاي آقاي خاتمي نظير تنش‌زدايي در سياست خارجي، فراهم آوردن زمينه مشاركت بيشتر مردم در تعيين سرنوشت خويش از طريق مشاركت در اداره كشور و قانون‌گرايي مورد استقبال مردم قرار گرفت و ايشان آن راي عظيم را به دست آوردند.
البته آقاي خاتمي پس از انتخاب شدن ساماندهي اوضاع اقتصادي را نيز مطرح كردند.
تا اينجاي كار اصلا اشكالي وجود ندارد بلكه بسيار هم مثبت است، اما رفتاري كه امروزه با آن روبرو هستيم و در زمان جناب خاتمي هيچگاه شاهد آن نبوديم، سياه‌نمايي عملكرد دولت‌هاي گذشته است. واقعاً كسي به خاطر ندارد آقاي خاتمي و همكارانشان براي توجيه عملكرد خود، عملكرد گذشتگان را زير سوال برده باشند. متاسفانه آقاي احمدي‌نژاد و همكارانشان از جمله سخنگوي دولت، مستمراً عملكرد دوره آقاي خاتمي را زير سوال برده و سياه‌نمايي مي‌كنند اين آقايان حتي قانع به دوره ماقبل خود نيستند و دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني را نيز يكسره نفي مي‌كنند.
سياه‌نمايي كارنامه دولت‌هاي پيشين از سوي جريان اقتدارگرا و طرفدار يكه‌سالاري كاملاً قابل درك و پيش‌بيني بوده است، اما پيشنهاد گفت‌وگوي تمدن‌ها توسط آقاي خاتمي و تصويب سال 2000 به عنوان سال گفت‌وگوي تمدن‌ها توسط سازمان ملل را زير سوال بردن و آن را وادادگي در مقابل دشمن معرفي نمودن، گرچه به‌دليل ماهيت گروه حاكم كه حفظ قدرت و منافع خود را به منافع ملي ترجيح مي‌دهند، قابل درك است، ولي قابل تحمل نيست. پيگيري سياست تنش‌زدايي در روابط خارجي و ارتقاء جايگاه ايران در جامعه جهاني، آن هم در شرايطي كه تبليغات جهاني شديدا عليه كشورمان بود، از افتخارات دوران خاتمي است.
از دستاوردهاي اين سياست، پيشرفت‌هاي هسته‌اي است كه به تكميل كارخانه UCF اصفهان و ادامه تكميل كارخانه آب سنگين اراك منجر شد و اتخاذ سياست مدبرانه اعتمادسازي تعليق داوطلبانه غني‌سازي مانع ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت گرديد.
با اين حال آقاي احمدي‌نژاد مستمراً و خصوصاً در سفر اخير به خراسان جنوبي عملكرد دولت گذشته را در مورد اين پرونده زير سوال برده و غيرمنصفانه به نحوي مساله را مطرح مي‌كند كه گويي جز خيانت، كار ديگري صورت نگرفته است؟! و اگر هم دستاوردي وجود دارد، همه مربوط به ايشان است.
سياه‌نمايي كلاً‌امري بسيار مذموم است اما مقايسه عملكردها توسط ناظران بي‌طرف از جمله خود مردم با در نظر گرفتن شرايط مربوط به هر دوره امر پسنديده‌اي است. درباره سياه‌نمايي گذشته توسط حاكمان فعلي ذكر موارد زير ضروري است:
1- معمولاً آنچه كاركرد دولتي مورد قبول و رضايت شهروندان و تشعشعات آن پرنورتر از دولت‌هاي قبلي باشد، ديگر نيازي به تاريك نشان دادن گذشته نخواهد بود.
احتمالاً سياه‌نمايي گذشته توسط حاكمان كنوني، به دليل كم‌توفيقي و ناكامي آنان در اداره كشور و حل مشكلات مردم است و هرچه اين ناكامي‌ها بيشتر باشد، حمله به گذشتگان و فرافكني‌ها بيشتر خواهد بود.
2- سياه‌نمايي نشانگر غفلت دولت مرتكب اين فعل است. اگر گردش قدرت توسط راي مردم باشد خود دولت سوار بر اريكه قدرت، حداكثر پس از دو دوره جاي خود را به دولت بعدي، خواهد داد. بايد تصور كند ديگران نيز همين رفتار را در مورد وي داشته باشند. و به اين ترتيب كسي در امان نخواهد بود و كليت نظام حاكم در نظر مردم زير سوال خواهد رفت و مقبوليت چنين نظامي كم‌كم به حداقل خواهد رسيد.