ادب مرد به ز دولت اوست

چندی پیش رییس اين جمهوری محترم که به هر حال و به هر طریق اکنون خواه ناخواه بر این مسند تکیه زده وبواسطه لزوم رعایت حرمت ذاتی این جایگاه برای ایرانیان ، قاعدتا مورد احترام ما نیز هستند،قواعد عرفی مورد انتظار را شکسته وپرده حیا رادریدند.اگر نبود که ایشان نماد یک جمهوری محترم هستند،میتوانستیم با همان صمیمیت نامحترمانه وبا همان شوخ طبعی پاسخ دهیم که: لوطی محمود خان، جمالت را عشق است که گوی سبقت ربوده ای در شیرین گفتاری. اما بنا بر همان دلایل فوق و حکم اد ب، بنا نداریم که واژگان مانوس ایشان را در یک مجادله دو سر باخت ، به ایشان ارجاع دهیم تا ضمیر بز غاله یا هر بهیمه دیگر ،درست در قلب مرجع خود بنشیند.
رییس این جمهوری محترم که در حوزه های فراوان علوم نقلی وعقلی صاحب فضل وکمال هستند ،خود بر حکایات مختلف وداستان های شیرین در باب «بز» آشنا هستند اما از باب یادآوری داستانی رانقل میکنیم تا شاید چنانچه باردیگر قریحه مطایبه ایشان به جوش آمد و قل زد،از «بز»ها مایه نگذارند ودل در گرو حیوانی دیگر ببندند. معروف است که اخفش نامی برای اثبات هنر استادی خود در علم نحو، در اوراق کتاب،کاه و جو می ریخت تا بز را در پی غذای میان کتاب وادار به جستجو کند ( به شیوه شرطی سازی پاولوف روسی) .ایامی بدین منوال گذشت وبز در مقام شاگردی درعلم نحو موید استادی اخفش شد.
رییس اين جمهوری محترم از این حکایت میتوانند چنین دریابند که بز میتواند وصف حیوانی بی زبان باشد که بدون نقدی به اخفش، استادی او را تایید کند.مع الوصف اگر قرار شد گروهی از انسانها به مقام بزی نایل شوند، باید الزاما مراحل تعبد ومراتب نفهمی را طی کنند ودر پی مشتی جو، کاردانی و عمل ریيس جمهوری محترم را بی حرف وحدیث تایید کنند.به عبارت دیگر وجود قوه نقد ونطق در آدمی، مهمترین وجه تمایز انسان از بز است. فلذا علما درمقام تعریف، انسان را «حیوان ناطق(به معنی متفکر)» نامیده اند نه بز را.لذا متمنی است این تسمیه به جهت فقدان وجاهت ،اصلاح وبه ذیحقان اعطا شود تا لا اقل در وانفسای سردرگمی آدمیان ذی شعورمنتقد، بزها ی بی شعورمتعبد نیز سر گردان نشوند و کاه سبک تایید از کوه سنگین نقد جدا شود.
شایسته بود جناب رییس اين جمهوری محترم لا اقل به حرمت عنوان نامتجانسی که دوستان ایشان به ایشان چسبانده اند(سقراط زمانه) و برای آرامش روح مرحوم سقراط(پدر علم منطق )، به سنت ادب باستانی سقراط تظاهر نمایند تا در سرای باقی گلایه ای باقی نماند و از سوی دیگر» سقراط یونانی» بعد از سه هزار سال آبرومندی در دیار فانی، به عنوان» پدر علم توهین» سوء شهرت نیابد.
بی تردید اگر سقراط یونانی رییس محترم جمهوری این کشور ادیب پرور بود،در برابر سوالات ونقدهای جدی، شوکران حرف حق و نقد دلسوزانه را می چشید و برای نجات اشتباهات متوسل به دام ودد نمیشد.
از سقراط مظلوم که بگذریم، کسوت والای استادی دانشگاه اجازه بد آموزی را به شاگردان این دیار نمی دهد.
اصرار احمدی نژاد بر تعریف خود به عنوان «معلم دانشگاه «،الگویی دیگر راازمقام استادی ومعلمی ارایه میکند.الگویی که بیش از آنکه به نظام آموزش دانشگاه علم وصنعت شبیه باشد به نظام آموزش چوب وفلک در عصر قدیم شبیه است.
صاحب این نوشتار بر اینکه رییس اين جمهوری محترم نسبت به الفاظ زشت وزیبا تسلط کافی دارند تردید ندارد ورفتار متین وخونسردی ایشان را در برابر سلسله توهین های اجانب غرض ورزدر دانشگاه کلمبیا تمجید می کند، اما به همان اندازه از شناخت دلایل عصبیت و تند خویی وتوهین های ایشان به شاگردان دانشگاه امیر کبیر ومنتقدین دلسوز نظام وا مانده است، لذا احتمال میدهد ایشان در وضعیتی تناقض آمیز با توجه به شرایط زمان ومکان وتوام با نوعی شیفتگی پنهان نسبت به فرنگی ها ،ادب وبی ادبی را استعمال میکنند.
الگوی مذکور بیش از آنکه به رییس جمهور یک کشور مستقل مردمی شباهت داشته باشد تداعی کننده رفتار های شاهانه عصر قجری وپهلوی است که در آن از یک سو پاسخگویی واحترام به اجانب و از سوی دیگرتوهین به ملت خود و رعیت را مبنای رفتار سیاسی وانتخاب واژگان کرده است.با این وجود میتوان در پی نقب مبانی فکری واعتقادی این ادبیات، به نوعی جمود فکری وضعف در پاسخگویی سیاسی دست یافت که با توجه به مقبولیت جهانی مردمسالاری مجبور به تظاهر به مردمسالاری وتبلیغات شعاری نظیر کابینه هفتاد ودومیلیونی است.
پر واضح است که آنکه در کوی وبرزن کابینه هفتاد ودومیلیونی از ناسزا ابا ندارد، درخلوت کابینه دولت خود
از هتاکی دریغ نکرده حق ویژه خواص راتمام وکمال ادا میکند.
اگر چه مشکل ادبی احمدی نژاد دربرابر ادبیات فرهیخته سلف خود مضاعف شده وفاصله میان دو دولت قبل وبعد در حوزه عقلانبت ،ادب واخلاق تحمل مخالفین، کار رابر حضرات سخت کرده است ،اما انتظار میرود دولت فعلی در قیاس با سال های اول خود، رشد عقلی وپختگی خلقی بیشتری را بدست آورده باشد تا در پایان دوره خود به جای ارتقای کیفیت وکمیت توهین وفحاشی، افزایش کارآمدی وتحمل نقد را شاهد بوده و حکومت اسلامی به نظامي هتاک تغییر ماهیت ندهد. بر فرض صحت عمل دولت اسلامی، به حضرات توصیه میشود تا پس از فروکش شعله خشم، توجهی به الگوی عام وحی الهی نموده وبه توصیه آیه شریفه » ولا تسبواالذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیرعلم…. ــ(انعام-108)»به کسانی که غیر از خدا را عبادت میکنند دشنام ندهید تااز روی جهالت به خداوند دشنام ندهند.
عمل نمایند تا باب نامیمون دشنام بدست دوستان نادان ودشمنان مغرض گشوده نشود.
با این وجود دیگر نه بر اساس الگوهای ظاهرسازانه کالیفرنیایی ونه از ترس انعکاس خبری مجبور به التماس به خبر نگاران داخلی برای عدم انعکاس قصه بزخواهید شد ونه مجبور به تکرار تکذیبه های کذب خواهید شد وشان وجایگاه مقام مهم ریاست را با ادبیات کوچه بازاری ومکنونات شخصی و خلقیات فردی نازل نخواهید کرد.
در ضمن فراموش ننمایید که اکنون طیف منتقدین عملکرد دولت از اصلاح طلبی تا اصولگرایی امتداد یافته وبرخی دوستان ادیب قدیم را که کمر همت به تاسیس فرهنگستان زبان فارسی بسته اند،در برگرفته است واحتمالا تا پایان دوره صدارت، مقامات عالی نظام را نیز در خود جای خواهد داد وبیم توسعه پایدارتوهین میرود.
ضروری است تا با جدی گرفتن فهم منتقدین خود، به همان شعار های محترمانه مبارزه با مافیا بازگشته وایشان را معرفی کنید تا وعده های سر خرمن به فحش وناسزا بدل نگردد و سوالات مهم اقتصادی وسیاسی جدی مناظره کننده گان، زیر دست وپای الفاظ صمیمی کوچه بازاری ،مثل سفره نفتی وسهام عدالت، لوطی خور نشود.
در غیر اینصورت به ظواهرعرف و ادب مورد انتظار از مردان سیاسی پایبند باشید تا لا اقل ناتوانی های گسترده دولت وضربه های عمیق اقتصادی به ملت، تحت الشعاع هاله ادبتان ، کمتر جلب توجه نماید وسازه ادب وادبیات مردان سیاسی از ساختار ورفتار اقتصادی وسیاسی دولتشان ویرانتر نشود.در غیر این صورت بزرگترین معجزه پیامبر هزاره سوم فحاشی است.