سران اقتدارگرايان به مجريان انتخابات القا ميكنند كه انتخابات آزاد به براندازي نرم و انقلاب مخملي منجر ميشود
جمهوري اسلامي را انتخابات آن شكل و وجهه ميدهد، همچون بنايي كه افزودن يا ستوني به آن يا از جا كندن درها و پوشاندن پنجرهها سيمايش را تغيير ميدهد و منظري نو بدان ميبخشند. معماران البته در نوسازي بناها كمتر به سراغ ستونها و ديوارهاي حامل ميروند و به راحتي به پي و بنيان ساختمان دست نميزنند و يا باري اضافه از تحمل بر ستونها نميگذارند: اگر قرار است سليقه و نيازهاي معمار امروزين تحولي در برخي كاربريها و وجوه بنا ايجاد كند! اشكالي نيست، ولي اگر اين ترجيحات و علايق شامل حذف ستونها و خالي كردن شالودهها باشد، بايد منتظر بود بنا خيلي سريع بر سر همان معمار خراب شود…
بناي جمهوري اسلامي ايران البته امروزه خيلي رفيع نيست. خالي از تعارفها و شعارها بايد بپذيريم اين جمهوري آني نيست كه امام خميني (ره) با عباراتي چون «ميزان رأي ملت است» يا «مجلس در رأس امور است» توصيف ميكرد و شالودهي آن را بر راي و امكان رقابت، توزيع قدرت و مكانيزمهاي ضدتمركز، و همچنين تشويق تحزب و ساختارسازي سياسي ميگذاشت. اما در عين حال بايد واقعبينانه پذيرفت از آن شالوده هنوز چيزهايي باقي است: رايگيري هنوز به جاي خود باقي است، هرچند عدهاي آن را همچون بيعتي با منتخبان خود از سوي يك توده بيشكل ميخواهند؛ امكان رقابت هنوز باقي است هرچند براي ورود به عرصه بايد معماران نوين جمهوري اسلامي شخصي را از صافيهايي قانوني از پنجره هاي تنگ منافع و علايق شخصي خود عبور دهند؛ از توزيع قدرت هنوز بقايايي وجود داردكه معماري نوين نتوانسته آنرا به عنوان نخاله حاصل از تخريب ستون ها و شالودههاي جمهوري اسلامي دور بريزد و يك كاسه كردن قدرت را به فرجام برساند؛ و البته از آخرين وصف معماري آيتالله خميني سان، يعني تشويق تحزب و ساختارسازي اثري باقي نمانده است. اگر آيتالله خميني حتي روحانيون داراي سلايق مخالف يكديگر را تشويق ميكرددو گروه شوند و بر سر كسب امتياز ادارهكشور با يكديگر رقابت كنند تا كشمكش انتخاب «احسن» ما را در تسريع مسير توسعه و امروزين شدن قدرت ببخشد، امروز حتي روحانيون خود را با خطر بزرگتبديل شدن به پيكرهاي بيتاثير و فاقد قدرت مانور سياسي در صحنه انتخابات مييابند. گويا معمار نوين، ترجيح ميدهد به جاي تشكلي به نام روحانيون مبارز، با گروه منفردي از روحانيون روبرو باشد كه هر يك سنگي باشند در پي و شالوده ساختماني كه بر باقيمانده جمهوري اسلامي شكل ميگيرد و نه پيكرهاي سياسي داراي مشي و مشرب و نظر و برنامه درآينده اين بنا. در آينده اين بنا، حتي آن نظام دو حزبي طراحي شده براي جمهوري اسلامي توسط امام خميني جايي ندارد: نيروهاي درون نظام نميتوانند دو دسته و خط مشي مثلاً چپ و راست باشند و نبايد با يكديگر امكان رقابت برابر داشته باشند، آنها بايد در مخلوطكني كه بتون موردنياز ساختار جديد اين جمهوري را تهيه ميكند، به توده بيشكلي تبديل شوند و طبيعي است كه ناراضيان اين روند «ساختارشكن» خوانده شوند. اين روندي است كه امروز، نزديك به سه دهه پس از شكلگيري بناي جمهوري اسلامي در حال طي كردن آن هستيم و در انتخابات آتي نيز احتمالاً سيماي آن از زاويه معماري آشكارتر خواهد شد.
اما نيازي نيست براي ديدن منظر اين مخلوق جديد خيلي منتظر بمانيم. اگر مجلس هفتم بهترين مجلس جمهوري اسلامي تاكنون و محمود احمدينژاد نيز بهترين رئيسجمهور آن بوده، دليلي ندارد به روش مفيد از شكل درآوردن آينده جمهوري اسلامي به همينسان ادامه داده نشود. توصيف آنچه را نيز در پايان سال 86 رخ خواهد داد اين روزها زياد ميتوان شنيد. آخرين اين توصيفات توسط سخنگوي دولت احمدينژاد انجام شده است كه ميتوان او را از دستياران – هرچند دست دوم و سوم – عمليات معماري جمهوري اسلامي جديد دانست. اين كارگزار فاز جديد جمهوري اسلامي در جايي كه مجبور بوده است منويات معماري جديد اين جمهوري را به زبان بياورد و كساني را شيرفهم كند، خوب حرف زده است. غلامحسين الهام هفته گذشته اراده نوين جمهوري را به همايش آموزشي مسوولان اجرايي برگزاري انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي و مياندورهاي مجلس خبرگان برده است تا آن را به زبان اين مسوولان ترجمه و عرضه كند. احتمالاً فكر كرده است «پس زبان كودكي بايد گشود» كه صاف و پوستكنده گفته است «حوزه انتخابات… نقطه اوج تلاش براي تغييرات نرم در كشور بوده است». بهتر است حرفهاي او را به نقل از ايسنا بخوانيم: «گفتمان حاكم، گفتمان اختصاصي يك دولت برآمده از حزب نيست. متعلق به دولت برآمده از انقلاب است. بنابراين مرزبندي خوبي ندارد. هر حزبي كه در طرف نظام حركت كند نميتواند خارج از اين گفتمان عمل كند… در حوزه گفتماني مرزبندي ما حزبي نيست و مرزبندي انقلاب و ضد انقلاب است».
الهام در توصيف گذشته و روند قبل از حضور دولت احمدينژاد و با تاكيد به اينكه «در شرايطي كار را شروع كرديم كه» گفته است «تلاشهايي جدي براي ايجاد يك انقلاب مخملي و براندازي نرم در درون استمرار داشت. حوزه انتخابات هم هميشه نقطه اوج اين تلاشها براي تغييرات به صورت نرم در كشور بوده است… آنچه سلامت انتخابات را تضمين ميكند وظيفه كليدي دولت است. دولتي كه از متن مردم رشد كرده است بايد از حقوق مردم در همه عرصهها پاسداري كند… برخي از جريانات دنبال تقويت همان براندازي نرم و راهدادن به دشمن براي نفوذ در داخل هستنند. بايد مراقب باشيم. روزنههايي در انتخابات رياستجمهوري بسته شد اما عدهاي سعي دارند دوباره روزنهاي ايجاد كنند.»
البته واضح است الهام نيز مانند رئيس خود تلاش فراوان دارد حرفهاي درخشاني را كه به زبان ميآورد حاصل نبوغ و عقل خود بنماياند و از مواضعگندهتر از جايگاهش سخن بگويد كه البته اين را بايد با خواندن كل حرفهايش روي سايت خبرگزاري ايسنا بهتر حس كرد. اما اين حرفها خلاصه نظريهپردازي و طراحي معماري است كه تلاش ميكند براي رفتار مستبدانهاش در زمينه خاليكردن انتخابات جمهوري اسلامي از محتوي و تشكيل مجلس فرمايشي توجيه عوامپسند پيدا كند. اين توجيه از آن رو لازم است كه اينبار قرار است نه عناصر مخالف جمهوري اسلامي، بلكه موافقان آن در انتخابات مجلس تصفيه شوند. در تمام سالهاي گذشته، نظام جمهوري اسلامي تلاش داشته است اول مكانيزمهاي حقوقي و قانوني خود براي دور نگهداشتن عرصه قانونگذاري و مهمترين ركن دموكراتيك جمهوري اسلامي يعني مجلس از حضور عناصر «وابسته بيگانه»، «متمايل به وابستگي اقتصادي»، يا «انحلال فرهنگي» يا «دنبالهروي سياسي» و مانند آنها در مجلس جلوگيري كند. اين بار اما، به دنبال تجربه انتخابات مجلس هفتم كه بخش مهم از نيروهاي درون نظام را به جرم طرفداري از اصلاحات در رويههاي كشورداري و اصرار بر اين اصلاحات حذف كرد، قرار است مجلس كلا «پرداخته» شود. قرار است بخشي استبدادپرور و اقتدارگرا [در مقابل نيروهاي داخلي] از جمهوري اسلامي، بخشهاي ديگر را به مرحله حذف نزديك سازد. به انحلال بكشاند و غيرقانوني كند. توجيه آن نيز فعلاً اين است كه اين نابكارها ميخواهند از راه انتخابات براندازي نرم كنند. البته اين شگردهاي استبدادپيشگان چندان تازه نيست. كسي كه درگذشته توانسته است عبارات و مفاهيمي چون «برانداز قانوني»، «كودتاي پارلماني»، و مانند آنها را اختراع كند، به راحتي ميتواند عباراتي چون «انتخابات براندازانه» يا «روزنه انتخاباتي» جعل و درباره مفاهيم آنها براي كارمندان برگزار كننده انتخابات قصهها بگويد! از غرايب روزگاران استبداد پيشهها اين است كه اعضاي ارشد دولت دستسازشان بيرودربايستي و خجالت براي كارمندان دستگاه انتخابات نظريهپردازي ميكنند كه چرا جناح مخالف آنها به مثابه «راهدهنده به دشمن براي نفوذ» حذف شود.
***
برخلاف افسانهبافيهايي كه كارگزاران مبلغ استبداد ميگويند، انقلاب مخملي و رنگي و نرم حاصل انتخابات و نقطه اوج آن نيست، بلكه معمولاًنتيجه نادرستي و تقلب و غيرآزاد بودن انتخابات است. كسي نميتواند با شركت در يك انتخابات سالم يك نظام سياسي را براندازي كند، اما مغزهاي كوچك ميتوانند يك انتخابات ساده را با خبطهاي تاريخي خود به نقطه آغاز انقلابهاي مخملي يا كرباسي يا حتي خشن و گونيبافت تبديل كنند. در انتخابات پيش روي ايرانيان، كسي نگران نفوذ خارجي و داوطلبشدن جاسوسان براي نمايندگي نيست، بلكه نگراني از اين است كه كساني كه شجاعت مخالفت با رويههاي استبدادي و فردمحور را دارند به مجلس بروند. اين افراد را نميتوان به اتهام براندازي نرم به كنار راند. براي كنار گذاشتن آنها نميتوان انتخابات را اوج براندازي نرم ناميد و آبروي «نظام جمهوري اسلامي» را به باد داد. اين رفتارها فقط ما را به آنچه از آن خوف داريم نزديكتر ميكند و سركنگبين فزاينده صفرا است. اين دولت خاتمي نبود كه زمينه انقلاب مخملي و نرم را فراهم ميكرد. خاتمي و اصلاحطلبان، نظام اسلامي را از براندازي نرم و از شورشهاي گرم دور كردند. اما اكنون اين رويههاي استبدادي و انتخاباتكش است كه زمينه دلسردي، بيباوري، اعتراض اجتماعي و انقلاب مخملي را فراهم ميكند. ما ميتوانيم منتظر باشيم و ببينيم كدام روش به انقلاب مخملي منجر ميشود. وقتي منجر شد، البته ديگر نميتوان كاري كرد و سرزنش كردن كسي كه شاخهها را اره كرده و كمرش شكسته دردي دوا نميكند.